پیام خوزستان - تجارت نیوز / یک کارشناس اقتصادی معتقد است: شکاف میان دستمزد و هزینههای واقعی زندگی، عملاً استانداردهای زندگی طبقه کارگر را به سطحی زیر خط فقر مطلق کشانده است. وقتی حتی نان، که باید ارزانترین منبع کالری باشد، چنین باری بر دوش خانوادهها میشود، تصور وضعیت میوه، لبنیات، گوشت و سایر نیازهای اساسی، دشوار نیست.
وقتی اخبار افزایش قیمت نان از سوی مسولان تایید میشود یعنی تورم کالاهای اساسی همچنان سیرصعودی را طی میکند و در این بین معیشت بیش از 60 درصد افراد جامعه که جامعه کارگری را تشکیل میدهند، به خطر میافتد. کارگران که به عنوان نیروی انسانی و به حرکت درآوردنده چرخ تولید و پویایی اقتصاد هر روز سفرهشان کوچک و کوچکتر میشود تا جایی که حالا خرید نان خالی هم میتواند بخش عمدهای از دستمزد آنها را ببلعد.
بر اساس آخرین آمار منتشر شده دستمزد روزانه کارگران مبلغی در حدود 370 هزار تومان است. این مبلغ برای تامین معیشت یک خانوار 3 یا 4 نفرد در روز جوابگو نیست. با یک حساب سرانگشتی میتوانیم نتیجه بگیریم که حداقل خرید یک کیلو گوشت یعنی 3 روز حقوق یک کارگر بدون اینکه بخواهد کالای دیگری خریداری کند. افزایش بیرویه قیمت کالاهای اساسی از یک طرف، پایین بودن دستمزد از سوی دیگر در کنار نبود امنیت شغلی باعث شده تا کارگران هر روز بیانگیزهتر از قبل به کار و زندگی خود ادامه دهند.
شنیدن اینکه «سهم نان خالی از دستمزد کارگران به یک پنجم رسیده است» به معنای واقعی کلمه یعنی حتی ابتداییترین نیازهای غذاییشان را هم نمیتوانند بدون نگرانی از کاهش بودجه خانواده تأمین کنند. اگر نان که قرنها در فرهنگ ایرانی نماد سادگی و در دسترس بودن بوده، به کالایی لوکس نزدیک شود، تکلیف سایر اقلام ضروری چه خواهد بود؟
بازار ![]()
فشار معیشتی و دستمزدهایی که عقب ماندهاند
حداقل دستمزد کارگران در سال جاری، با مزایا و حق مسکن و بن کارگری، حتی در خوشبینانهترین حالت، کفاف هزینههای یک خانواده سه نفره را نمیدهد. گزارشهای مرکز آمار نشان میدهد که تورم مواد غذایی در برخی ماهها به بیش از 70 درصد رسیده، در حالی که رشد دستمزدها در بهترین حالت حدود 30 تا 40 درصد بوده است. این فاصله، به معنای عقبماندگی دائمی قدرت خرید کارگران و کوچک شدن سفرههایشان است.
امروز دیگر بحث بر سر رفاه یا حتی زندگی آبرومندانه نیست، بلکه مسأله بر سر زنده ماندن است. بسیاری از کارگران میگویند بخش عمده درآمدشان صرف اجاره خانه و قبوض میشود و برای هزینه خوراک، لباس، درمان و آموزش، یا به قرض و بدهی متوسل میشوند یا ناچارند نیازهای اساسی را حذف کنند.
حداقل حقوق کارگران هیچ سنخیتی با «سبد معیشت» مصوب شورای عالی کار ندارد
یوسف خورشیدی، کارشناس اقتصادی در اینباره به تجارتنیوز میگوید: اگر نان خالی تنها یک پنجم دستمزد کارگر را تشکیل میدهد، معنایش این است که سایر اقلام خوراکی، که افزایش قیمتشان بسیار بیشتر از نان بوده، سهمی حتی بزرگتر از بودجه خانوار را میبلعند. این وضعیت به وضوح نشان میدهد که حداقل حقوق کارگران هیچ سنخیتی با «سبد معیشت» مصوب شورای عالی کار ندارد.
شکاف میان دستمزد و هزینههای واقعی زندگی، عملاً استانداردهای زندگی طبقه کارگر را به سطحی زیر خط فقر مطلق کشانده است
او میافزاید: این شکاف میان دستمزد و هزینههای واقعی زندگی، عملاً استانداردهای زندگی طبقه کارگر را به سطحی زیر خط فقر مطلق کشانده است. وقتی حتی نان، که باید ارزانترین منبع کالری باشد، چنین باری بر دوش خانوادهها میشود، تصور وضعیت میوه، لبنیات، گوشت و سایر نیازهای اساسی، دشوار نیست.
دستمزد باید به تورم واقعی گره بخورد
این کارشناس اقتصادی ادامه میدهد: تا وقتی که معیار تعیین دستمزد، دستوری و سیاسی باشد نه اقتصادی، هیچوقت شکم کارگر سیر نمیشود. دستمزد کارگران باید بر اساس سبد معیشت واقعی که تورم روز را در نظر دارد تعیین شود. الان با حقوق سه ماه کارگر به سختی میشود یک ماه زندگی کرد.
او تاکید میکند: شورای عالی کار باید شاخصهای واقعی تورم، مخصوصاً تورم خوراکیها و مسکن، را ملاک قرار دهد، نه آمارهای کلی که میانگینگیریشان واقعیت زندگی کارگر را پنهان میکند.
فشار دائمی ناشی از کمبود پول، استرس مزمن، ناامیدی و احساس بیعدالتی ایجاد میکند
خورشیدی با اشاره به تاثیر روانی فقر معیشتی در زندگی کارگران اظهار میدارد: مشکل فقط جسمی و تغذیهای نیست؛ فشار دائمی ناشی از کمبود پول، استرس مزمن، ناامیدی و احساس بیعدالتی ایجاد میکند. بسیاری از روانشناسان هشدار دادهاند که این وضعیت میتواند منجر به کاهش انگیزه کار، افزایش افسردگی و حتی مشکلات خانوادگی شود. کارگری که صبح تا شب کار میکند ولی نمیتواند سفرهای ساده برای خانوادهاش فراهم کند، چگونه میتواند بهرهوری و تمرکز داشته باشد؟
کارگر گرسنه و بدهکار، نیروی مولد نیست / اولین قدم تعیین حداقل دستمز بر اساس سبد معیشت واقعی است
او در بخش دیگری از سخنان خود تاکید میکند: کارگر گرسنه و بدهکار، نیروی مولد نیست. او فقط جسمش سر کار است، ذهنش درگیر این است که چطور قبضها را پرداخت کند یا اجاره عقبافتاده را فراهم کند.
خورشیدی در ادامه راهکارهایی را برای بهبود وضعیت معیشت کارگران پیشنهاد میدهد و میگوید: اولین قدم تعیین حداقل دستمز بر اساس سبد معیشت واقعی است. در واقع قیمت سبد معیشت باید هر سه ماه یک بار به روز رسانی شود تا متناسب با تورم موجود در جامعه همخوانی داشته باشد.
او میافزاید: یکی دیگر از راهکارها حذف سیاست تثبیت دستوری قیمتها بدون کنترل و نظارت بر بازار است. تثبیت مصنوعی قیمتها بدون نظارت واقعی، در نهایت به جهش ناگهانی قیمتها منجر میشود که باز هم کارگران آسیب میبینند.
این کارشناس اقتصادی ادامه میدهد: راهکارهایی مانند حمایتهای غیرنقدی مثل کوپن الکترونیک یا کارت اعتباری برای خرید مواد غذایی اساسی هم میتواند اثر بخش باشد. ضمن اینکه دولت باید تدابیری بیاندیشد تا هزینهها در بازار مسکن و یا خدمات درمانی و آموزشی کاهش پیدا کند.
کارگرانی که دستمزدشان حتی کفاف نان خالی را نمیدهد، عامل اصلی گرانی نیستند
خورشیدی در مورد این بهانه دولت و کارفرمایان که افزایش دستمزد را عامل افزایش تورم میدانند، میگوید: تحقیقات و بررسیها نشان داده که تورم موجود ناشی از عوامل ساختاری مانند رشد نقدینگی، سیاستهای ارزی و فساد اقتصادی است، نه صرفاً بالا رفتن حقوق کارگران. به بیان دیگر، کارگرانی که دستمزدشان حتی کفاف نان خالی را نمیدهد، عامل اصلی گرانی نیستند.
او در پایان میافزاید: ادامه روند فعلی به معنای عمیقتر شدن شکاف طبقاتی، افزایش مهاجرت نیروی کار ماهر به خارج از کشور، گسترش مشاغل غیررسمی و در نهایت کاهش کیفیت نیروی انسانی خواهد بود. از منظر اجتماعی، این وضعیت میتواند بیاعتمادی به نهادهای تصمیمگیر را افزایش دهد و نارضایتی عمومی را تشدید کند.