شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۴

فرهنگی

بازیگر «دست ناپیدا»: با یادآوری سکانس حوض خون بغض می‌کنم

بازیگر «دست ناپیدا»: با یادآوری سکانس حوض خون بغض می‌کنم
پیام خوزستان - صبا / دست ناپیدا جدیدترین ساخته سینمایی انسیه شاه‌حسینی است. کارگردان مطرح سینمای دفاع مقدس این بار هم روایتی از رشادت‌های زنان را دستمایه ساخت فیلمش قرار داده ...
  بزرگنمايي:

پیام خوزستان - صبا / دست ناپیدا جدیدترین ساخته سینمایی انسیه شاه‌حسینی است. کارگردان مطرح سینمای دفاع مقدس این بار هم روایتی از رشادت‌های زنان را دستمایه ساخت فیلمش قرار داده و نقش زنان در پشت جبهه و دشواری کار آنها را به تصویر کشیده است..
در خلاصه داستان فیلم دست ناپیدا آمده است: در سال‌های ابتدایی جنگ یک زن خبرنگار با عده ای زن ایثارگر آشنا شده و سرنوشتش دچار تغییر می شود… با معصومه بافنده بازیگر این فیلم درباره نقشش به گفت‌وگو نشستیم.
کمی از کاراکتر خود در فیلم سینمایی «دست ناپیدا» بگویید؟
دست ناپیدا ماجرای یک خانم خبرنگار است که با چالش‌هایی در زندگی شخصی‌اش مواجه است و برای کسب درآمد به جبهه می‌رود ولی آن فضا باعث می‌شود، زندگی بی‌هدف و بی‌معنای لیلا جهت‌دار شده و به یک خودشناسی و انسان‌شناسی بالایی دست ‌یابد. لیلا زن کتاب‌خوانی است که به دنبال رشد است و از جهت اینکه همسرش مانع رشد اوست از او جدا می‌شود، زندگی‌ لیلا فاقد معنا بوده و سفر به جبهه و آشنایی‌ و شناخت‌اش با زنانی که پشت جبهه کار می‌کنند موجب می‌شود وجودش عمق پیدا کند.
چه ویژگی‌هایی از این فیلم موجب شد این کاراکتر را بازی کنید؟
به خاطر ارزش و احترامی که برای شهدای دفاع مقدس قائل هستم. آدم شعاری نیستم ولی اینکه آنها جانشان را برای دفاع از ایران فدا کردند برای من بسیار ارزشمند است، ضمن اینکه گرچه فیلم دفاع مقدس زیاد داریم ولی حضور زنان در این فیلم‌ها همیشه کمرنگ بوده و عدم نمایش نقش‌آفرینی زنان در جنگ همواره از دغدغه‌های من بود و اینکه این فیلم حضور بانوان در دفاع مقدس را به تصویر می‌کشید برایم اهمیت داشت. از طرفی نشان‌دهنده اثرات جنگ بود چون در صورت پیروزی در جنگ نیز آسیب‌هایی دردناکی وارد می‌شود و چیزهای زیادی از دست می‌رود و این فیلم نشان‌دهنده آسیب‌هایی است که زنان در جنگ با آن مواجه می‌شوند. آرزو می‌کنم که در تمام دنیا صلح برقرار باشد و هیچ جای دنیا جنگ نباشد. امیدوارم که این جنگ 12 روزه‌ای که رخ داد دیگر تکرار نشود و سازمان ملل خفته بیدار شده و از مردم مظلوم غزه که اینگونه در رنج هستند حمایت کند.
به نظر می‌رسد بیش از اینکه با نقش لیلا نزدیک باشید با فضای فیلم نزدیک بودید، درست است؟
بله به لحاظ شخصیتی من با کاراکتر لیلا خیلی نزدیک نبودم چون قصه زندگی‌مان با هم تفاوت دارد ولی با فضای فیلم از بعد معنایی آشنا بودم ضمن اینکه با فضای جنگ نیز بیگانه نبودم، گرچه در تهران بزرگ شده ام و در شهرهای خرمشهر و آبادان نبوده‌ام ولی به نوعی کودکی ما در جنگ گذشته است.
بازار


کدام سکانس برای شما بیشتر سخت و ناگوار بود؟
به لحاظ عاطفی و حسی سکانس حوض خون که لباس‌های خونی شهدا در آن شسته شده برای من بسیار دردناک بود، شبی که این سکان را گرفتیم حالم خیلی منقلب شد؛ من در هنگام برداشت سکانس در پشت صحنه گریه نکردم و می خواستم طبق سناریو فقط حلقه اشک درچشمان لیلا جمع شود که آن قطره اشک بعد از دیدن حوض خون از چشمش می‌چکد ولی پشت صحنه حالم خیلی بد شد. همین الان هم که به این سکانس فکر می‌کنم بعض می‌کنم، با دیدن تک تک آن لباس‌های خونی شهدا قلبم می‌سوخت. تک تک آن لباس‌ها زمانی تن رزمنده‌ای بوده که شهید شده و دیگر نیست و جای زخم آن لباس‌ها نشان می‌داد که آن بدن در چه حالتی مجروح شده و این خیلی دردناک بود که لباس هست ولی صاحب لباس نیست.
بعد از تماشای فیلم، کدام سکانس از بازی خود را دوست داشتید؟
سکانس‌های حسی را بیشتر دوست داشتم مثل سکانس حوض خون و سکانسی که از شیرجه زدن در رودخانه شروع می‌شود و بعد با سارا صحبت می‌کنم را نیز دوست داشتم، البته این سکانس شیرجه زدن در رودخانه هم سکانس سختی بود چون گرچه آفتاب مستقیم می‌تابید و هوا گرم بود ولی آب رودخانه بسیار سرد و سنگین بود، زمانی که درون آب شیرجه زدم تمام بدنم شوک شد ولی باید آن سکانس را ادامه داده و به شنا کردن ادامه می‌دادم، نفسم از سردی و سنگینی آب رفت و درباره این شوک با کسی هم صحبت نکردم.


نظرات شما