پیام خوزستان - صبا / محمد عسگری، کارگردان فیلم سینمایی اتاقک گلی معتقد است: آثار ابراهیم حاتمیکیا باعث آشتی مخاطب با سینمای دفاع مقدس شده و پرداخت به موضوعات روز و اجتماعی در فیلمهایی همچون آژانس شیشهای، از کرخه تا راین، ارتفاع پست، بوی پیراهن یوسف و... اگر ادامه مییافت میتوانستیم در حوزهی سینمای اجتماعی دفاع مقدس مخاطبان زیادی داشته باشیم.

در روزگاری که سینمای جنگ میان بازنمایی واقعیت و بازتولید کلیشهها سرگردان است، محمد عسگری با «اتاقک گلی» تلاش کرده تصویری تازه از قهرمان، جنگ، و انسان در دل بحران ارائه دهد. در گفتوگویی صریح با او، از دشواریهای ساخت فیلم در حوزه دفاع مقدس گفتیم؛ از چالشهای روایت، محدودیتهای تولید، و ضرورت عبور از چهرههای تکبعدی به سوی قهرمانانی انسانی، ملموس و چندلایه.
چالشهای ساخت فیلم جنگی در ایران امروز چیست؟
در ژانر دفاع مقدس بزرگترین معضل، بازگشت به 40 سال قبل است و اگر قرار باشد به موضوع خانوادههای رزمندگان پرداخته شود، هزینهها به شدت افزایش مییابد چون باید خیابانها، کوچهها، خانهها و لباس مردم شهر همگی ساخته و یا تهیه شود و همین موضوع مستلزم هزینههای هنگفتیست. به همین علت فیلمهای دفاع مقدس از نظر محتوا بیشتر به جنگ و عملیات ها می پردازد.
یعنی معضل بودجه موجب میشود به بخشی از سینمای جنگ و دفاع مقدس پرداخته نشود؟
بله، بحث شهری و موضوع خانواده در ژانر دفاع مقدس به خاطر هزینهها، همواره مهجور واقع شده یا نهایتا در یک خانه و یا کوچهای بن بست به آن پرداخت میشود. از دیگر نکاتی که به سینمای دفاع مقدس آسیب وارد کرده، عدم اشراف به مقوله پخش فیلم است. ارگانها یا سازمانها صرفا در زمینه تولید فیلم فعالیت میکنند و در زمینه پخش هیچ گونه اطلاعاتی ندارند و فیلمها بدون برنامهریزی مدون اکران میشوند. در حالی که مقوله پخش فیلم بسیار موضوع مهم و قابل اهمیتیست. در حقیقت مسئولین باید با ایجاد شرایطی مناسب زمینه پخش درست و دیده شدن فیلم های اینچنینی را فراهم کنند.
از دیگر موضوعاتی که منجر به آسیب شده است سوژههای تکرار شونده است. در دهههای 60 و 70 تعداد زیادی فیلم با مضامین مربوط به جنگ تولید شده است که متاسفانه بسیاری از آنها از کیفیت پایینی برخوردار بوده و همین موضوع باعث از دست دادن مخاطبین این ژانر شده است.
فیلمسازانی که در این حوزه کار میکنند باید از سوژههای ناب و بکر استفاده کنند.
و عدم رعایت این نکته منجر به این میشود که سینمای دفاع مقدس در حاشیه قرار گیرد.

بازار
![]()
برخی معتقدند هزینههای فیلمهای دفاع مقدس بسیار زیاد است و میتوان به جای چنین فیلمهایی چندین فیلم دیگر ساخت در حالی که برخی از فیلمهای کمدی که مخاطب و محتوای جذابی نیز ندارد هزینه تولید فراوانی دارند، آیا چنین نقدهایی موجب دلسردی کارگردان برای ساخت فیلمهای جنگی میشود؟
هر کشوری درباره تاریخ خود فیلم میسازد و دفاع مقدس نیز بخشی از تاریخ ایران محسوب میشود. جوانان این مملکت برای حفظ کشور جان خود را از دست دادهاند، افرادی که چنین مباحثی را پیرامون فیلمهای دفاع مقدس مطرح میکنند اگر برای یکی از عزیزانشان در جنگ اتفاقی رخ می داد هرگز چنین حرفی را نمیزدند. پرداختن به تاریخ یک مملکت نشاندهنده تمدن و فرهنگ یک کشور است، بنابراین مقاومت مردم کشور در آن هشت سال حتما باید به تصویر کشیده شود، گرچه فیلمهای که در ژانر تاریخی، مذهبی یا دفاع مقدس تولید میشود به خاطر ریلگذاری غلط و اهمیت به فیلمهای کمدی فروش نخواهد داشت.
در حقیقت این فشاری ست که نظام سرمایهداری به سینما وارد میکند. فیلم های کمدی به خاطر وجه سرگرم کنندگی مشکلات خاصی پیرامون تولید ندارد.
در چند لوکیشن محدود ساخته میشوند و به خاطر بازگشت سرمایه، سرمایهگذاران تولید چنین فیلمهایی را تکرار میکنند و این چرخه همواره ادامه دارد. تولید انبوه فیلم های کمدی باعث شده است مخاطب نیز ناخودآگاه جذب چنین فیلمهایی شود.
به نظر شما چه راهکاری برای جذب مخاطب به سینمای دفاع مقدس وجود دارد؟
شاید بهتر باشد که در چنین فیلمهایی از بازیگران چهره استفاده کرد، چون بازیگران مطرح و محبوب در انتخاب مخاطب برای تماشای فیلم ها تاثیرگذار است.
از دیگر راهکارها برای جذب مخاطب در این ژانر استفاده از سوژه های اجتماعی روز است تا مخاطب امروز با آن ارتباط برقرار کند.
آیا تغییر تصویر قهرمان از چهرههای آرمانی به شخصیتهای انسانی به خاطر احساس نزدیکی تماشاگر با قهرمانان موجب جذب مخاطب خواهد شد؟
ما در این زمینه دچار تناقضی میان برخی مدیران و مردم هستیم. به عبارتی عدهای از مدیران دوست دارند قهرمانان دفاع مقدس دارای شخصیتهای کاملا آرمانی و به نوعی شعارگونه و معنوی باشند.
حتی می خواهند آنها با آدمهای عادی فرق کنند، و متاسفانه متوجه نمیشوند که با این روش قهرمانان را برای مخاطب دور از دسترس میکنند و اگر قهرمان عمل متفاوت و فوقالعادهای هم انجام دهد از نگاه مخاطب جلوهای ندارد، چون آن قهرمان را انسانی متفاوت و دور از خودشان میبینند.
مخاطب دوست دارد قهرمان در ابتدا از جنس خودش باشد و با طی مسیر به تعالی برسد. یعنی مردم با قهرمانی ارتباط می گیرند که در سلوکی باورپذیر، شخصیتش کامل و تبدیل به قهرمان شود.در نگارش فیلمنامه و ساخت و ساز شخصیت همواره این فرمول موفق بوده است.
تفاوت روایت جنگ در دهههای مختلف چگونه بوده و آیا این تفاوت مثبت بوده است یا خیر؟
طی سالیان گذشته فیلمهای بسیاری با محتواهای مختلفی در حوزه دفاع مقدس تولید شده است. در دهه ی 60 و 70 سوژههای فیلم ها نابتر بودند. ولی حالا با کمبود سوژه های ناب و جذاب مواجه هستیم. یکی از راهکارهای نجات سینمای دفاع مقدس شکل گیری شورایی متشکل از کارشناسان زبده روایت فتح، حوزه هنری، بنیاد سینمایی فارابی، بنیاد شهید، کانون پرورش فکری کودکان، سازمان رسانه ای اوج، تصویر شهر و… است. این شورا باید در مورد سوژههای روز و اجتماعی دفاع مقدس بحث و گفتگو کند تا به نتیجه مطلوبی برسد. سپس با کمک همه نهادها برای شورای مذکور بودجه مناسبی تهیه شود و آنگاه با دعوت از نویسندگان مطرح چندین فیلمنامه استخوان دار به نگارش دربیاید. سینمای دفاع مقدس هر چقدر در این سال ها پیرامون اجرا موفق بوده همانقدر در خصوص فیلمنامه ضعیف شده است.
مرحوم رسول ملاقلیپور و ابراهیم حاتمیکیا در فضای سینمای جنگ زحمات زیادی کشیدهاند. تماشای فیلمهای آقای ملاقلیپور باعث شد که مخاطب برای نخستین بار جنگ را در سینما باور کند و آثار آقای حاتمیکیا نیز باعث آشتی مخاطب با سینمای دفاع مقدس شد. پرداخت به موضوعات روز و اجتماعی در فیلمهایی همچون؛ آژانس شیشهای، از کرخه تا راین، ارتفاع پست، بوی پیراهن یوسف و… اگر ادامه مییافت میتوانستیم در حوزه سینمای اجتماعی دفاع مقدس مخاطبان زیادی داشته باشیم. ولی متاسفانه این مسیر نیمه کاره ماند و فیلمسازهای دفاع مقدس به آن سمت حرکت نکردند.
شما دوست دارید این بخش عقیم مانده سینمای دفاع مقدس را ادامه دهید؟
به فیلمنامه خوب بستگی دارد. فیلمنامه های موفق در بازخورد نویسنده با محیط اطرافش، مشاهدات عینی و خاطرات یا نقل قول های افراد شکل می گیرد. تازه پس از آن مرحله خلاقیت نویسنده بروز مییابد. برای این منظور باید نهادها سفارشی کار کردن را کنار بگذارند و پیرامون موضوعاتی به روز همچون؛ نقش مادران یا پدران شهید در این دوران را برای نگارش انتخاب کنند.