پیام خوزستان - مهر / به نقل از ورلد آف ریل، انتشار فهرستها همیشه بحثبرانگیز است و جردن روئیمی منتقد سایت ورلد آف ریل میگوید چنین جدلی را دوست دارد.
وی مینویسد: نمیشود کمدی را بدون هرج و مرج رتبهبندی کرد. در نقد «اسلحه برهنه» (فیلم جدید لیام نیسن) این فیلم را یکی از بهترین کمدیهای دهه خواندم. اغراق بود؟ نه واقعاً اما واقعا چه کمدیهای هیجانانگیزی در دهه 2020 داشتیم؟ نمیتوانم تعداد زیادی را نام ببرم.
فیلم خندهدار «سفر بد» هست، یک کمدی دوربین مخفی با درجه سنی R که آشفته است و در نتفلیکس به نمایش درآمد و با بازی اریک آندره، شوخیهای عجیب و غریب را با روایتی آزاد از یک سفر جادهای ترکیب میکند.
یکی دیگر از این کمدیها «پالم اسپرینگز» یک کمدی هوشمندانه و شیرین با حلقه زمانی با بازی اندی سمبرگ در نقش یک مهمان خسته عروسی است که بارها و بارها در صحرای کالیفرنیا همان روز را تجربه میکند.
«مثلث غم» که برنده نخل طلا شد، در واقع بسیار خندهدار است. این فیلم طنز اجتماعی را به کمدی خجالتآوری تبدیل کرد و نخبگان بیخبر را از طریق موقعیتهای اغراقآمیز و ناجور به سخره گرفت.
این سه مورد تنها مواردی هستند که قابل اشاره هستند. اضافه کردن «اسلحه برهنه» به عنوان شماره 4 این دهه کار چندان سختی نیست.
دنیای امروز خیلی جدی است. فیلمها خیلی جدی هستند. هر کسی سعی دارد چیزی بگوید و من در حالی که همیشه برای موعظههای برسون و آنتونیونی به کلیسا میروم اما باور دارم که خندیدن هم نوعی رهاییبخشی است. ما به خنده بیشتر نیاز داریم.
بنابراین، من یک فهرست کوچک از فیلمهای کمدی قرن بیست و یکم که از میان بدبینیها عبور کرده و مرا به خنده انداختهاند، گردآوردهام.
من در تالار مشاهیر کمدی قرن بیست و یکم این فیلم ها را جای دادهام:
«بورات» مستندنمای کمدی محصول سال 2006 به کارگردانی لری چارلز که داستان یک گزارشگر تلویزیونی قزاق با نقشآفرینی بازیگر بریتانیایی ساشا بارون کوهن را تصویر میکند که مأموریت مییابد در طول سفر خود به آمریکا شرح زندگی واقعی مردم آمریکا را ثبت کند.
«پسر40 ساله» فیلم کمدی رمانتیک آمریکایی محصول سال 2005 به کارگردانی جاد اپتاو که در آن استیو کرل نقش اندی، یک پسر 40 ساله و فروشنده یک فروشگاه الکترونیکی را ایفا میکند.
«خیلی بد» محصول سال 2007 به کارگردانی گرگ موتلا است. در این فیلم جونا هیل و مایکل سرا در نقشهای 2 نوجوانی که در آستانه فارغالتحصیلی از دبیرستان هستند، بازی میکنند. روگن و گلدبرگ فیلمنامه را بر اساس تجربیات خود در سال آخر دبیرستان و زمانیکه 13 سال داشتند انجام دادند.
«تیم آمریکا: پلیس جهانی» به کارگردانی تری پارکر محصول 2004 با بازی تری پارکر، مت استون و کریستن میلر است.
«ساقدوشها» محصول 2011 به کارگردانی پاول فیگ با بازی کریستن ویگ، رز بیرن و ملیسا مککارتی است که در آن تمام بازیگران زن هستند.
«گوینده» محصول 2004 به کارگردانی آدام مککی درباره گویندگی در دهه 1970 است و ویل فرل، کریستینا اپلگیت و استیو کارل در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند.
«مرگ استالین» کمدی سیاه 2017 روزهای آخر دیکتاتور شوروی را دنبال میکند. در این فیلم آدریان مکلافلین در نقش ژوزف استالین، جفری تامبر در نقش گئورگی مالنکوف و استیو بوشمی در نقش نیکیتا خروشچف بازی کردهاند.
«چهار شیر» به کارگردانی کریس موریس محصول 2010 با بازی ریز احمد، کیوان نواک، عدیل اختر و بندیکت کامبربچ است.
«مک گروبر» محصول 2010 با بازی ویل فورته در نقش مک گروبر، کریستن ویگ و وال کیلمر است.
فیلمهای شایان تقدیر هم عبارتند از:
«ملاقات با والدین»
«مثلث غم»
«بابانوئل بد»
«شب بازی»
«جامپ استریت شماره 21»
«ناخواندههای عروسی»
«برادران ناتنی»
«شان مردگان»
«پایناپل اکسپرس»
«سفر بد»
«تونی اردمن»
«مدرسه قدیمی»
«همسایهها»
«دولمایت اسم من است»
«خماری»
«بعد از خواندن بسوزان»
«در حلقه»
«تندر استوایی»
«پالم اسپرینگز»
«سخت راه برو»
دهه 2000 تحت سلطه ویل فرل و گروه جاد آپاتو (روگن، کارل، مککی و همکاران) بود و در عمل کمدی جریان اصلی با رگههایی از پوچگرایی و شوخیهای مردانه-کودکانه که به نوعی به اضطراب نسل هزاره اشاره داشت، از نو تعریف شد.
بعد «بورات» از راه رسید. نقطه عطفی در کمدی که آنقدر تند و از نظر سیاسی نادرست بود که امروز دیگر هرگز امکان ساخته شدنش وجود ندارد. تعصب، بیگانههراسی، ادب نمایشی، همه اینها در یک لحظه با این فیلم به تصویر درآمد. از چنین طنزی امروز ممکن است تعبیری نادرست شود.
تا دهه 2010، موج کمدی در حال فروپاشی بود. به یقین فیلمهای موفقی چون «ساقدوشها» و «خماری» هم وجود داشتند اما چیزی تغییر کرده بود و هالیوود استخوانبندی طنز خود را از دست داد، یا شاید فقط خیلی ترسیده بود که از آن استفاده کند. و چنین شد که در دهه اخیر کمدیها بیشتر «ایمن» شدند و بسیاری از آنها با حضور بازیگرانی چون کوین هارت و ملیسا مککارتی از طنزی که برای بازارهای خارج از کشور رقیق شده بود، شکل گرفتند.
هر چند در دهه اخیر نقاط روشنی چون «شب بازی» وجود داشت اما این فیلم فقط 69 میلیون دلار در داخل کشور فروش کرد. بسیاری این فیلم را آخرین کمدی موفق در گیشه میدانند که 7 سال پیش اکران شد.
خب، چه اتفاقی افتاد؟ آیا از کمدی فراتر رفتیم؟ بعید است. چیزی که میدانم این است که دلم برای حس تماشای چیزی آنقدر خندهدار که نتوانم نفس بکشم تنگ شده است. دلم برای بیرون آمدن از یک سینمای شلوغ که همه از شدت خنده اشکهایشان را پاک میکردند تنگ شده، دلم برای کمدیهای موقعیت تنگ شده است.
شاید دوباره به آن دوران برگردیم اما فعلاً، مثل کریستوفر نولان که طرفدار پروپاقرص «مکگروبر» است، این فیلم را برای سیزدهمین بار تماشا میکنم. در ضمن «اسلحه برهنه» را هم تماشا کنید، خیلی هیجانانگیز است و اگر در گیشه موفق شود شاید بتواند چراغ سبزی برای کمدیهای بیشتر در این دهه شود.