یادی از ذبیحالله صفا
مقالات
بزرگنمايي:
پیام خوزستان - ایسنا /ذبیحالله صفا میگوید: «من و شما خودمان را از فردوسی جدا نمیبینیم و او را مال خودمان و خودمان را از او میدانیم درحالی که نه ناحیۀ ما یکی است و نه لهجۀ محلی ما و شاید نه فرهنگ ما کاملاً یکی است.»
سیدذبیحالله صفا شهمیرزادی شناختهشده با نام ذبیحالله صفا، پژوهشگر، مترجم، مصحّح متون، استاد دانشگاه تهران، حماسهپژوه و ملقب به «پدر تاریخ ادبیات ایران» بود. او در 16 اردیبهشت 1290 در شهمیرزاد، شهری در شهرستان مهدیشهر استان سمنان زاده شد. دوره آموزش ابتدایی را در سال 1304 در بابل به پایان رساند. آنگاه راهی تهران شد و در دبیرستانهای سیروس و دارالفنون تحصیل کرد و در سال 1312 تحصیلات متوسطه را به پایان رساند. سپس تحصیلات خود را در دانشسرای عالی و دانشکده ادبیات ادامه داد و در رشتههای ادبیات و تعلیم و تربیت لیسانس گرفت و به تحصیل در دوره دکتری پرداخت، تا آنکه در سال 1321 با پذیرش رساله او با عنوان «حماسهسرایی در ایران» به درجه دکتری نائل شد.
صفا خدمات آموزشی خود را از سال 1316 با دبیری ادبیات فارسی در کلاسهای دوره دوم متوسطه در دبیرستانهای تهران آغاز کرد. از سال 1321 به درجه دانشیاری کرسی تاریخ ادبیات دانشگاه تهران ارتقا یافت و در سال 1327 در همان کرسی استاد شد. طی سالهای 1341 و 1342 با سمت استاد مهمان در دانشگاه هامبورگ به تدریس پرداخت. در بازگشت از آلمان به مدیریت گروه زبان و ادبیات فارسی و سپس ریاست دانشکده ادبیات دانشگاه تهران انتخاب شد و تا سال 1347 این سمتها را به عهده داشت. در آن سال پس از تغییرات در نظام اداری و آموزشی دانشگاه به درخواست خود بازنشسته شد و تدریس خود را به صورت افتخاری ادامه داد. در سال 1347 برای بار دوم به آلمان رفت و یک سال دیگر در دانشگاه هامبورگ به تدریس پرداخت. پس از بازگشت به تهران عنوان استادی ممتاز دانشگاه تهران را یافت و از آن پس در سالهایی که در تهران اقامت داشت به تدریس ادبیات حماسی، غنایی و دراماتیک در دوره دکتری ادبیات فارسی ادامه داد.
ذبیحاللّه صفا پس از سال 1357 در آلمان اقامت داشت و در تاریخ 9 اردیبهشت 1378 در شهر لوبک آن کشور درگذشت.
فرهنگستان زبان و ادب فارسی به مناسبت سالروز درگذشت این استاد زبان فارسی، بخشهایی از کتاب «ای زبان پارسی...: (دربرگیرنده پنجاه گفتار)» به کوشش میلاد عظیمی را بازنشر کرده است: «زبان فارسی در طول زمان بار فرهنگ ایران را حمل کرده و بین اجداد و اعقاب ایجاد وحدت کرده است، یعنی من و شما خودمان را از فردوسی جدا نمیبینیم و او را مال خودمان و خودمان را از او میدانیم درحالی که نه ناحیۀ ما یکی است و نه لهجۀ محلی ما و شاید نه فرهنگ ما کاملاً یکی است. برای اینکه فیالمثل من فرهنگ طبری مازندرانی دارم و او فرهنگ خراسانی آن وقت را داشت که اینها از همدیگر بهکلی جدا بودند.
پس این زبان فارسی است که فرهنگ کهن ایران را از اجداد ما به ما منتقل کرده و از آنها به ما رسیده است و ما اینک خودمان را با دقیقی و فردوسی و سعدی و حافظ در ارتباط میدانیم. با رودکی که زادگاهش امروز در دست ما نیست و با آن ارتباطی نداریم روحاً مربوطیم، او مال ماست و ما مال او هستیم، زیرا یک دست آداب و رسوم را با همدیگر داشتیم و داریم و این آداب و رسوم را زبان فارسی به ما انتقال داده است.»
لینک کوتاه:
https://www.payamekhuzestan.ir/Fa/News/857865/