پیام خوزستان
سفرنامه‌ ناصرالدین‌شاه به خراسان، شنبه 8 تیر 1246؛
رفتم سر بندِ گلستان مشهد، این بند از موقوفات حضرت است
پنجشنبه 10 تير 1400 - 06:14:24
پیام خوزستان - سفرنامه‌ ناصرالدین‌شاه به خراسان، شنبه 8 تیر 1246؛
صبح رفتیم حمام. قاطرچی داد و فریاد غریبی می‌کرد، دادیم چوب زدند. بعد سوار شده رفتم سر بند گلستان [1] پیاده شده، بند را تماشا کردم. طول بند تخمینا سه ذرع می‌شود، عرض ده ذرع، از آجر بالا آورده‌اند. چاهی در بالا داشت، پله پیچ‌پیچ می‌خورد پایین می‌رفت اما تاریک بود نمی‌شد رفت. قدری گشتم. این بند و آب از موقوفات حضرت است، بند کار بسیار قدیم است اما آب گل و لجن در این سنوات آورده است. پشت بند را از لجن پُر کرده است، باید لاروب شود.
بعد سوار کالسکه شده، قدری راندم رو به شهر. طرف دست چپ باغی به نظر آمد. سوار اسب شده راندم که آن‌جا ناهار بخورم و الی عصر بمانم. رسیدیم، قناتی هم داشت به باغ می‌رفت. پیاده شدم، دم ده و باغ بسیار بسیار کثیف بود. اسم ده قاسم‌آباد است؛ صاحبش آخوند زردرنگ معمم کثیفی بود. محمدخان کنه‌بلیسه و آخوند جلو افتاده، توی باغ هرجا رفتم کثیف بود. لابد آمدیم بیرون. تیمور میرزا، هاشم و غیره بودند. سوار شده رفتم بالاتر از این‌جا باغ و ده قلعه‌ی امامیه مال مرحوم امام‌جمعه است، اما حالا خراب بود اما باغ بزرگی داشت. سیب، زردآلو و غیره داشت. رعیت و جمعیت هم ده بیست نفری داشت. در باغ زردآلو آفتاب‌گردان زدند. همه‌ی پیش‌خدمت‌های گلستانی و غیره بودند. هندوانه‌ی خوبی خوردم. بعد از ناهار خوردن دوباره سوار شده راندیم با کالسکه به شهر. پنج ساعت به غروب مانده وارد شهر شدیم. میرزا علی‌نقی، ماچکی [و] ملیجک بودند. گربه را دیدم بی‌چاره لاغر شده [و] مفلوک، اما زنده بود و عیب نخواهد کرد، ذوق کردم.
از طهران چاپار آمده بود، امین‌الملک آمد قدری با او کار داشتم. معیر، عین‌الملک، حاجب‌الدوله، آقا علی و غیره بودند آمدند. اسباب‌های طلا و غیره سپه‌سالار را امین‌الملک آورده بود، ملاحظه شد. آقا علی می‌گفت: «خواهر امین‌الملک آمد خانه‌ی من، صیغه که کرده بودم بیرون کرد، ناخوش هم بود، اوقاتش تلخ بود.» حاجی قاسم معین‌البکاء، اسباب سپه‌سالار را با فراش‌ها می‌آورد. شمشیر، قدّاره [و] یخدان دستش بود، می‌آمد می‌رفت. مثل این‌که تعزیه می‌خواهد بیاورد، خنده داشت. بعد الی غروبی همین نحوها گذشت. عصری قُرُق شد، زن‌ها از زیارت آمدند. هوا گرم بود. شب را مهتابی خوابیدم در پشه‌دان. سیاچی گربه بزرگ [را] با تفنگ ته‌پُر و آدم رفت زد.
پی‌نوشت:
1- سد یا بند گلستان، از بندهای تاریخی و از آثار دوره‌ی تیموریان که بر روی رودخانه‌ی گلستان احداث شده است.
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه، از ربیع‌الاول 1283 تا جمادی‌الثانی 1284 به انضمام سفرنامه اول خراسان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، 1397، صص 249 و 250.

http://www.khozestan-online.ir/fa/News/300134/رفتم-سر-بندِ-گلستان-مشهد،-این-بند-از-موقوفات-حضرت-است
بستن   چاپ