پیام خوزستان
یووال نوح هراری: درس‌هایی از یک سال کووید/ سیاست‌مداران در مقابل کوید شکست خوردند؟
سه شنبه 12 اسفند 1399 - 23:42:23
پیام خوزستان - متن ترجمه شده* این مقاله را که در روزنامه فایننشیال تایمز منتشر شده، بخوانید:
بشر در مقابل کوید درمانده شد؟
اکثر مردم بر این باورند که ویرانگری عظیم ویروس کرونا نشان‌دهنده درماندگی بشر در برابر قدرت طبیعت است. ولی در حقیقت، سال 2020 نشان داد که بشریت از درماندگی به دور است. اپیدمی‌ها، دیگر نیروهای غیرقابل کنترل طبیعی نیستند. علم آنها را به چالشی کنترل‌پذیر تبدیل کرده است.
پس این همه مرگ و رنج نتیجه چیست؟ به دلیل تصمیمات بد سیاسی!
در ادوار گذشته، هنگامی که انسان‌ها با بلایی مانند طاعون روبرو می‌شدند، نمی‌دانستند که چه عواملی باعث ایجاد آن شده و چگونه می‌توان آن را متوقف کرد. زمانی که در سال 1918 آنفولانزا شایع شد، بهترین دانشمندان جهان نتوانستند ویروس کشنده را شناسایی کنند، بسیاری از اقدامات پیشگیرایانه بی‌فایده بود و تلاش برای تولید یک واکسن اثربخش بیهوده باقی ماند.
اما آن شرایط با اپیدمی کووید 19 بسیار متفاوت بود. اولین زنگ خطر در مورد احتمال همه‌گیری اخیر در اواخر دسامبر 2019 به صدا در آمد. دانشمندان تا 10 ژانویه 2020 نه تنها ویروس مسئول را شناسایی کردند، بلکه ژنوم آن را مرتب کرده و اطلاعات را به‌صورت آنلاین منتشر کردند. طی چند ماه بعد مشخص شد که چه اقداماتی می‌تواند زنجیره های عفونت را کند و یا متوقف کند. در کمتر از یک سال چندین واکسن موثر به تولید انبوه رسید. در جنگ بین انسان‌ها و عوامل بیماری‌زا، هرگز انسان‌ها تا بدین حد قدرتمند نبوده‌اند.
اکثر مردم بر این باورند که ویرانگری عظیم ویروس کرونا نشان‌دهنده درماندگی بشر در برابر قدرت طبیعت است. ولی در حقیقت، سال 2020 نشان داد بشریت از درماندگی به دور است. اپیدمی‌ها، دیگر نیروهای غیرقابل کنترل طبیعی نیستند. علم آنها را به چالشی کنترل‌پذیر تبدیل کرده است.
حرکت به سوی زندگی آنلاین
در کنار دستاوردهای بی‌سابقه بیوتکنولوژی، سال کووید بر قدرت فناوری اطلاعات نیز تاکید کرده است. در دوره‌های گذشته، بشر به ندرت می‌توانست همه‌گیری‌ها را متوقف کند زیرا انسان‌ها نمی‌توانستند زنجیره‌های عفونت را در زمان واقعی کنترل کنند و همچنین هزینه اقتصادی قرنطینه‌های طولانی مدت زیاد بود.
در سال 1918 شما می‌توانستید مبتلایان به ویروس مخوف آنفولانزا را قرنطینه کنید، اما نمی‌توانستید جابجایی ناقلان را قبل از بروز علایم بیماری یا ناقلان بدون علامت را رصد و ردیابی کنید و اگر به کل جمعیت یک کشور دستور می‌دادید چند هفته در خانه خود بمانند، بی‌تردید این امر به نابودی اقتصادی، فروپاشی اجتماعی و گرسنگی جمعی منجر می‌شد. در مقابل، در سال 2020 نظارت دیجیتال به رصد و شناسایی ناقلان بیماری کمک شایانی کرد. به طوری که قرنطینه توانست محدود تر و موثرتر باشد.
حتی مهمتر از آن، اتوماسیون و اینترنت، امکان قرنطینه گسترده را حداقل در کشورهای پیشرفته میسر کرد در حالیکه در برخی از کشورهای در حال توسعه، تجربه انسانی هنوز یادآور بلاهای گذشته بود، در بیشتر کشورهای توسعه‌یافته انقلاب دیجیتال همه چیز را تغییر داد.
صنعت کشاورزی را در نظر بگیرید. برای هزاران سال تولید مواد غذایی به نیروی انسانی متکی بود و حدود 90 درصد مردم کشاورزی می‌کردند. اما امروز در کشورهای پیشرفته دیگر این طور نیست.
در ایالات متحده، فقط حدود 1٫5 درصد از مردم در مزارع کار می‌کنند. این نه فقط برای تغذیه همه افراد در داخل آن کشور بلکه برای تبدیل شدن ایالات متحده به اصلی‌ترین صادر‌کننده مواد غذایی نیز کافی است. تقریباً تمام کارهای کشاورزی توسط دستگاه‌هایی انجام می‌شود که از بیماری در امان هستند بنابراین قرنطینه کامل تأثیری جزئی بر کشاورزی دارد.
در سال 1918 شما می‌توانستید مبتلایان به ویروس مخوف آنفولانزا را قرنطینه کنید، اما سال 2020 اتوماسیون و اینترنت، امکان قرنطینه گسترده را حداقل در کشورهای پیشرفته میسر کرد.

پیام خوزستان


یک کشتزار گندم را در اوج فراگیری طاعون تصور کنید. اگر به کارگران مزرعه بگویید که هنگام برداشت محصول در خانه بمانند، دچار قحطی می‌شوید. اگر به کارگران مزرعه بگویید که بیایند و برداشت کنند، خوب ممکن است آنها یکدیگر را مبتلا کنند. چه باید کرد؟
اکنون همان مزرعه گندم را در سال 2020 تصور کنید. یک کمباین با بهره‌گیری از GPS میتواند کل زمین را با بازده بسیار بیشتر – و احتمالا ابتلای صفر- برداشت می‌کند.
در حالی که در سال 1349 میلادی یک کارگر معمولی مزرعه به طور متوسط به طور روزانه 5 بوشل درو می‌کرد. در سال 2014 یک کمباین با برداشت 30٫000 بوشل در روز یک رکورد ثبت می‌کند. در نتیجه کووید 19هیچ تأثیر قابل توجهی بر تولید جهانی محصولات عمده مانند گندم‌، ذرت و برنج نداشته است.
باید در نظر داشت که برای تغذیه مردم، صرفا برداشت غلات کافی نیست. آن را باید حمل هم کرد، گاهی اوقات تا هزاران کیلومتر آنطرف‌تر. در بسیاری از برهه‌های تاریخی، تجارت یکی از عوامل موثر در نشر بیماری‌های همه‌گیر بوده است. عوامل بیماری‌زای کشنده با کشتی‌های تجاری و کاروان‌های راه دور در سراسر جهان حرکت می‌کردند.
به‌عنوان مثال، طاعون از شرق آسیا تا خاورمیانه در امتداد جاده ابریشم منتقل می‌شد و سپس این کشتی‌های تجاری جنیوا (ایتالیا) بودند که آن را به اروپا منتقل کردند. در سال 2020، تجارت جهانی کم و بیش می‌تواند به مسیر خود ادامه دهد چراکه تعداد بسیار کمی از انسان‌ها در تجارت جهانی درگیر شده‌اند.
یک کشتی کانتینری تمام خودکار امروزی می‌تواند بیشتر از کل ناوگان تجاری پادشاهی بریتانیا در قرن 16 کالا حمل کند. در سال 1582، ناوگان تجاری انگلیس ظرفیت حمل 68000 تن را داشت و نیازمند حدود 16000 ملوان بود. کشتی کانتینری ( ا ا سی ال) هنگ کنگ، که در سال 2017 نام گذاری شده است، می‌تواند 200٫000 تن را حمل کند در حالی که فقط 22 خدمه نیاز دارد.
گرچه واقعیت این است که کشتی‌های تفریحی با صدها گردشگر و هواپیماهای پر از مسافر نقشی اساسی در گسترش کووید 19 داشتند، اما گردشگری و سفر برای تجارت یک ضرورت نیست. گردشگران می‌توانند در خانه بمانند و تجار می‌توانند به سرعت ترقی کنند، در حالی که کشتی‌های تمام خودکار و قطارهای تمام اتوماتیک اقتصاد جهانی را به حرکت در می‌آورند.
در حالی که در سال 2020 گردشگری بین‌المللی به شدت سقوط کرد، حجم تجارت دریایی جهانی تنها 4 درصد کاهش یافت.\
کنترل و هدایت خودکار و دیجیتالی شدن، تأثیر عمیق‌تری بر خدمات دارند. در 1918 غیرقابل تصور بود که ادارات، مدارس، دادگاه‌ها یا کلیساها بتوانند در قرنطینه به کار خود ادامه دهند.
مدارس آنلاین و تحول آموزش
اگر دانش آموزان و معلمان در خانه های خود بمانند، پس چگونه می شود کلاس ها را برگزار کرد؟
امروزه ما جواب را می‌دانیم. چرخش به سوی آموزش آنلاین اشکالات زیادی دارد، به ویژه آسیب‌های روحی بسیار عظیم. همچنین مشکلات غیرقابل تصوری از قبیل حضور وکلا در دادگاه به عنوان گربه (اشاره به اتفاق اخیر در روشن کردن فیلتر zoom cat در یکی از دادگاه‌های ایالات متحده) ایجاد شده است. اما واقعیت حیرت‌انگیز این است که چنین سطحی از آنلاین بودن و زندگی و تحصیل قابل انجام است.
در سال 1918، بشر فقط در جهان فیزیکی زندگی می‌کرد و هنگامی که ویروس مرگبار آنفلوانزا این جهان را فرا گرفت، بشر جایی برای فرار نداشت. اما امروزه بسیاری از ما در دو جهان زندگی می‌کنیم – جهانی فیزیکی و جهانی مجازی. وقتی ویروس کرونا در جهان فیزیکی شیوع پیدا کرد، بسیاری از مردم زندگی خود را به دنیای مجازی منتقل کردند، جایی که ویروس نمی‌تواند آن را دنبال کند.
البته انسان‌ها هنوز موجودی فیزیکی هستند و نمی‌توان همه چیز را دیجیتالی کرد. سال کووید نقش بسیاری از مشاغل کم درآمد را که در حفظ تمدن بشری نقش حیاتی بازی می‌کنند را برجسته کرده است مانند: افرادی چون پرستاران، کارگران شهرداری، رانندگان کامیون، صندوقداران، باربری‌ها و پیک‌ها.
اغلب گفته می‌شود که تنها نخوردن سه وعده غذایی می‌تواند سبب شود تا تمدن بشر به بربریت بیانجامد. در سال 2020، این پیک‌های بیرون‌بر و غذا‌بر بودند که در خط مقدم نگهداشتن تمدن بشری فعالیت می‌کردند. آنها خطوط مهم حیاتی ما برای دنیای فیزیکی شدند.
در سال 1918، بشر فقط در جهان فیزیکی زندگی می‌کرد و هنگامی که ویروس آنفلوانزا این جهان را فرا گرفت، بشر جایی برای فرار نداشت. اما امروز ما در دو جهان زندگی می‌کنیم –جهانی فیزیکی و جهانی مجازی. وقتی ویروس کرونا در جهان فیزیکی شیوع پیدا کرد، بسیاری از مردم زندگی خود را به دنیای مجازی منتقل کردند.
اینترنت ادامه می‌دهد
بشر به همان میزان که با اتوماسیونی شدن کارها و چرخش به سوی فعالیت‌های آنلاین اقدام می‌کند به همان میزان در معرض خطرات جدیدی نیز قرار می‌گیرد. یکی از نکات قابل توجه در مورد سال کووید این است که اینترنت مختل نشد. اگر به طور ناگهانی میزان آمد و شد در یک پل فیزیکی را افزایش دهیم، می‌توان انتظار ترافیکی سنگین و حتی سقوط پل را داشت. در سال 2020، مدارس، دفاتر و کلیساها تقریباً یک شبه به‌صورت آنلاین درآمدند، اما اینترنت متوقف نشد.
ما اصلا زمانی برای فکر کردن به این موضوع در نظر نمی‌گیریم در حالیکه تفکر به این موضوع حائز اهمیت است. بعد از سال 2020 می‌دانیم که زندگی حتی در شرایطی که یک کشور در حصر فیزیکی است، می‌تواند ادامه پیدا کند.
حال تصور کنید که در صورت خرابی زیرساخت‌های دیجیتال چه اتفاقی برایمان می‌افتد.
فناوری اطلاعات باعث شده ما در برابر ویروس‌های ارگانیک مقاومت بیشتری داشته باشیم، اما همچنین ما را نسبت به بدافزارها و جنگ‌های سایبری بسیار آسیب‌پذیرتر کرده است. مردم اغلب می‌پرسند: “کووید بعدی چیست؟“ حمله به زیرساخت های دیجیتالی ما کاندیدای اصلی است.
چندین ماه طول کشید تا ویروس کرونا در جهان شیوع یابد و میلیون‌ها نفر را آلوده کند. زیرساخت‌های دیجیتالی ما ممکن است در یک روز سقوط کند. در حالی که مدارس و ادارات می‌توانند به سرعت به‌صورت آنلاین جابجا شوند، فکر می‌کنید چقدر زمان لازم است تا از ایمیل (پست الکترونیکی) به سیستم نامه‌رسانی کند قبلی برگردد؟
چه چیزی اهمیتی دارد؟
سال کووید یکی از مهمترین محدودیت‌های قدرت علمی و فناوری را به ما نشان داده است. علم نمی‌تواند جای سیاست را بگیرد. وقتی در مورد سیاست صحبت می‌کنیم، باید منافع و ارزش‌های زیادی را در نظر بگیریم، و از آنجا که هیچ راهی علمی برای تعیین اهمیت منافع و ارزش‌ها وجود ندارد، بنابراین هیچ راهی علمی نیز برای تصمیم گیری در مورد آنچه باید انجام دهیم وجود ندارد.
به عنوان مثال، هنگام تصمیم‌گیری در مورد ایجاد قرنطینه، کافی نیست که بپرسیم: “اگر ما قرنطینه را اعمال نکنیم ، چند نفر به کووید-19 مبتلا می‌شوند؟” بلکه علاوه بر آن باید بپرسیم: “اگر ما قرنطینه را اعمال کنیم ، چند نفر افسردگی را تجربه می‌کنند؟ چه تعداد از افراد از تغذیه نامناسب رنج خواهند برد؟ چند نفر از تحصیل جا خواهند ماند، یا چه تعداد شغل خود را از دست می‌دهند؟ چند نفر توسط همسرانشان مورد آزار و ضرب و شتم قرار خواهند گرفت یا کشته خواهند شد؟”
حتی اگر همه اطلاعات ما دقیق و قابل اعتماد باشد، باید باز این پرسش را مطرح کنیم که “چه چیزهایی را در نظر می‌گیریم؟ چه کسی تصمیم می‌گیرد که چه چیزی را به حساب بیاوریم؟ چگونه اعداد را در مقایسه یکدیگر ارزیابی می‌کنیم؟ ”
این کاری است بیشتر از جنس سیاستگذاری تا کار علمی. این سیاستمداران و سیاستگذاران هستند که باید ملاحظات پزشکی، اقتصادی و اجتماعی را هماهنگ و یک خط‌مشی جامع را ارائه کنند.
بدین ترتیب، مهندسان صرفا در حال ایجاد بسترهای دیجیتالی جدیدی هستند که به ما در عملکرد قرنطینه کمک می‌کند و ابزارهای جدید نظارتی را فراهم می‌آورند تا به ما کمک کنند که زنجیره‌های عفونت را بشکنیم.
اما دیجیتالی شدن و نظارت فراگیر، حریم خصوصی ما را نیز به خطر می‌اندازد و راه را برای ظهور رژیم‌های تمامیت‌خواه بی‌سابقه‌ای باز می‌کند. در سال 2020، نظارت فراگیر به طور قانونی و معمول‌تری اعمال شد.
اما دیجیتالی شدن و نظارت فراگیر، حریم خصوصی ما را نیز به خطر می‌اندازد و راه را برای ظهور رژیم‌های تمامیت‌خواه بی‌سابقه‌ای باز می‌کند. در سال 2020، نظارت فراگیر به طور قانونی و معمول‌تری اعمال شد.
مبارزه با کوید بهتر است یا آزادی؟
مبارزه با اپیدمی مهم است، اما آیا ارزش دارد که در این راه آزادی‌مان را از بین ببریم؟ این موضوع بیشتر وظیفه سیاستمداران است تا مهندسان که تعادل درستی بین نظارت مفید و کابوس‌های ویرانشهری (دیستوپیایی) پیدا کنند. سه قانون اساسی در زمان فراگیری بیماری‌ها می‌تواند از ما در برابر دیکتاتوری دیجیتال محافظت کند.
اول، هر زمان که شما اطلاعات مربوط به افراد را جمع‌آوری می‌کنید- به ویژه در مورد آنچه در بدن افراد اتفاق می‌افتد- این داده‌ها و اطلاعات باید صرفا برای کمک به این افراد استفاده شود تا سوء استفاده دستکاری، کنترل و یا آسیب رساندن به آنها.
پزشک شخصی من مواردی بسیار خصوصی درباره من می‌داند، من با این موضوع مشکلی ندارم، زیرا من به پزشک خود اعتماد دارم که از این داده‌ها برای سود رساندن به من استفاده کند. پزشک من نباید این داده‌ها را به هیچ شرکت یا حزب سیاسی بفروشد. همین قانون باید در زمان اجازه نظارت بر فراگیری بیماری‌های واگیردار نیز صادق باشد.
دوم، نظارت باید همیشه دو جانبه و دو طرفه باشد، اگر نظارت فقط از بالا به پایین انجام شود، این راه ممکن است منجر به دیکتاتوری شود. بنابراین هر زمان که نظارت بر افراد را افزایش می‌دهید، باید همزمان نظارت بر دولت و شرکت‌های بزرگ نیز افزایش یابد.
به عنوان مثال، در بحران کنونی، دولت‌ها مبالغ هنگفتی را توزیع می‌کنند. روند تخصیص این بودجه باید شفاف‌تر شود. من به‌عنوان یک شهروند، می‌خواهم به راحتی ببینم چه کسی چه چیزی دریافت می‌کند، و چه کسی تصمیم گرفته که پول کجا هزینه می‌شود. من می‌خواهم اطمینان حاصل کنم که پول به مشاغل واقعاً مورد نیاز می‌رسد تا به یک شرکت بزرگ که صاحبان آن با یک وزیر‌دوست هستند. اگر نظارت بر آنچه شهروندان انجام می‌دهند توسط دولت کار پیچیده‌ای نیست بنابراین نظارت بر اعمال حکومت توسط شهروندان نیز نباید کار پیچیده‌ای باشد.
سوم، هرگز اجازه ندهید داده‌ها و اطلاعات زیادی در یک مکان واحد متمرکز شوند. نه طی همه‌گیری بیماری و نه وقتی که این فراگیری به اتمام رسیده است. انحصار داده‌ها سنگ بنای یک نظام دیکتاتوری است. بنابراین اگر ما اطلاعات بیومتریک افراد را برای جلوگیری از همه‌گیری جمع‌آوری کنیم، این کار باید توسط یک مقام درمانی مستقل انجام شود تا پلیس. این داده‌های بدست آمده باید جدا از سایر ذخایر اطلاعاتی وزارتخانه‌های دولتی و شرکت‌های بزرگ باشد.
چنین رویکردی مطمئناً باعث ایجاد افزونگی و ناکارآمدی می‌شود. اما ناکارآمدی یک ویژگی است و نه یک اشکال. شما می خواهید از ظهور دیکتاتوری دیجیتال جلوگیری کنید؟ پس مجبورید تا مسائل را حداقل کمی ناکارآمدتر نگه دارید.
انحصار داده‌ها سنگ بنای یک نظام دیکتاتوری است. بنابراین اگر ما اطلاعات بیومتریک افراد را برای جلوگیری از همه‌گیری جمع‌آوری کنیم، این کار باید توسط یک مقام درمانی مستقل انجام شود تا پلیس.
به سیاستمداران
موفقیت‌های بی‌سابقه علمی و فناوری سال 2020، بحران کووید-19 را حل نکرد. دانشمندان این اپیدمی را از یک فاجعه طبیعی به یک معضل سیاسی تبدیل کردند. وقتی طاعون میلیون‌ها نفر را کشت، هیچ کس انتظار زیادی از پادشاهان و امپراتورها نداشت. حدود یک سوم از کل انگلیسی‌ها در جریان موج اول طاعون جان خود را از دست دادند، اما این امر باعث نشد تا پادشاه ادوارد سوم انگلیس تاج و تخت خود را از دست بدهد. متوقف کردن اپیدمی آشکارا از عهده حاکمان خارج بود، بنابراین هیچ کس آنها را مقصر شکست نمی‌دانست.
اما امروز بشر از ابزار علمی برای جلوگیری ازکووید-19 برخوردار است. چندین کشور، از ویتنام تا استرالیا، ثابت کردند که حتی بدون واکسن و تنها با ابزارهای موجود می‌تواند همه‌گیری را متوقف کند.
اما این ابزارها قیمت اقتصادی و اجتماعی بالایی دارند. ما می‌توانیم ویروس را شکست دهیم- اما مطمئن نیستیم که مایل به پرداخت هزینه پیروزی هستیم یا خیر. به همین دلیل دستاوردهای علمی مسئولیت عظیمی را بر دوش سیاستمداران و سیاستگذاران قرار داده است.
ویروس سیاستمداران را شکست داد
متأسفانه بسیاری از سیاستمداران نتوانسته‌اند به این مسئولیت به خوبی عمل کنند. به‌عنوان مثال، روسای جمهور پوپولیست ایالات متحده و برزیل با نادیده گرفتن این خطر، از توجه به متخصصان امتناع ورزیدند و در عوض به تئوری‌های توطئه پرداختند. آنها یک برنامه عملی فدرال مناسب ارائه نکردند و تلاش‌های مقامات ایالتی و شهرداری برای جلوگیری از فراگیری پاندمی را به نابودی کشاندند.
سهل‌انگاری و بی‌مسئولیتی دولت ترامپ و بولسونارو منجر به صدها هزار مرگ قابل پیشگیری شده است.
به نظر می‌رسد در انگلیس دولت در ابتدا بیشتر به فکر برگزیت بود تا کنترل کووید-19٫ دولت جانسون با وجود تمام سیاست‌های انزوا‌طلبی خود، نتوانست انگلیس را از چیزی که واقعاً مهم است جدا کند: ویروس.
اسرائیل نیز از ناکارامدی مدیریت سیاسی رنج برده است. مثل تایوان، نیوزلند و قبرس، اسرائیل نیز در واقع یک “کشور جزیره‌ای” است، دارای مرزهای بسته و تنها یک دروازه اصلی ورود – فرودگاه بن گوریون. با این حال، در اوج همه‌گیری، دولت نتانیاهو به مسافران اجازه داده است بدون قرنطینه یا حتی غربالگری مناسب از طریق فرودگاه عبور کنند و از اجرای سیاست‌های قرنطینه‌ای خود نیز غافل شده است.
اسرائیل و انگلیس بعدتر در زدن واکسن‌ها پیشتاز بوده‌اند، اما قضاوت‌های نادرست اولیه برای آنها گران تمام شده است.
روسای جمهور پوپولیست ایالات متحده و برزیل با نادیده گرفتن این خطر، از توجه به متخصصان امتناع ورزیدند و در عوض به تئوری‌های توطئه پرداختند. آنها یک برنامه عملی فدرال مناسب ارائه نکردند و تلاش‌های مقامات ایالتی و شهرداری برای جلوگیری از فراگیری پاندمی را به نابودی کشاندند.
تاکنون در انگلیس، این بیماری جان 120 هزار نفر را گرفته و از نظر متوسط مرگ و میر در جهان در رده ششم قرار دارد. در همین حال، اسرائیل در جایگاه هفتم بیشترین میزان مبتلایان را دارد و برای مقابله با این فاجعه به یک معامله “واکسن در برابر اطلاعات” با شرکت آمریکایی فایزر متوسل شد. فایزر موافقت کرد واکسن کافی برای کل مردم در اختیار اسرائیل قرار دهد، اما در ازای دریافت مقدار زیادی اطلاعات با ارزش.
این اقدام نگرانی در مورد حریم خصوصی و انحصار داده‌ها را افزایش داده و نشان می‌دهد که داده‌های شهروندان اکنون یکی از با ارزش ترین دارایی‌های دولت است.
به نظر می‌رسد در انگلیس دولت در ابتدا بیشتر به فکر برگزیت بود تا کنترل کووید-19٫ دولت جانسون با وجود تمام سیاست‌های انزوا‌طلبی خود، نتوانست انگلیس را از چیزی که واقعاً مهم است جدا کند: ویروس.
این در حالی است که برخی از کشورها عملکرد بسیار بهتری داشتند، اما بشر به‌عنوان یک کل تاکنون نتوانسته است همه‌گیری را مهار کند، یا در یک برنامه جهانی برای شکست ویروس به توافق برسد.
ماه‌های ابتدایی سال 2020 مانند تماشای یک تصادف در حرکت ولی آهسته بود. ارتباطات مدرن، این امکان را برای مردم در سراسر جهان فراهم می‌آورد تا بتوانند تصاویر را ابتدا از ووهان، سپس از ایتالیا و بعد از کشورهای بیشتر دیگری مشاهده کنند. اما هیچ مدیریت جهانی مانع از بلعیده شدن جهان توسط این فاجعه نشد. ابزارهای پیشگیری وجود داشته است، اما اغلب اوقات خرد سیاسی برای استفاده بهنیه از آن ابزارها غایب بوده است.
همکاری بیگانه‌ها برای نجات
یکی از دلایل فاصله بین موفقیت علمی و شکست سیاسی این است که دانشمندان در سطح جهانی با یکدیگر همکاری دارند، در حالیکه سیاستمداران به جای تعامل، تمایل به دشمنی دارند. دانشمندان در سراسر جهان که تحت استرس و عدم اطمینان زیادی بودند، آزادانه اطلاعات را به اشتراک می‌گذاشتند و به یافته‌ها و نظریات یکدیگر اعتماد می‌کردند.
بسیاری از پروژه‌های مهم تحقیقاتی توسط تیم‌های بین‌المللی انجام شده است. به عنوان مثال، یک مطالعه کلیدی که تأثیر اقدامات قرنطینه را نشان داد، به طور مشترک توسط محققان 9 موسسه انجام شد – یک موسسه در انگلستان، سه موسسه در چین و پنج موسسه در ایالات متحده. در مقابل، سیاستمداران هنوز نتوانسته‌اند یک اتحاد بین‌المللی علیه ویروس تشکیل دهند و در مورد یک برنامه جهانی به توافق برسند.
دو ابرقدرت برجسته جهان، یعنی ایالات متحده و چین، یکدیگر را به جلوگیری از انتشار اطلاعات حیاتی، انتشار نظریه‌های ضد اطلاعات و توطئه و حتی انتشار عمدی ویروس متهم کرده‌اند. ظاهراً تعداد زیادی از کشورها اطلاعات مربوط به پیشرفت همه‌گیری را جعل یا از آن دریغ کرده‌اند.
یکی از دلایل فاصله بین موفقیت علمی و شکست سیاسی این است که دانشمندان در سطح جهانی با یکدیگر همکاری دارند، در حالیکه سیاستمداران به جای تعامل، تمایل به دشمنی دارند.
عدم همکاری جهانی نه تنها در این جنگ‌های اطلاعاتی، بلکه حتی در درگیری‌ها بر سر تجهیزات پزشکی کمیاب نیز خود را نشان می‌دهد. در حالی که موارد زیادی از همکاری و سخاوت وجود داشته است، هیچ تلاشی جدی برای جمع‌آوری تمام منابع موجود، ساده‌سازی تولید جهانی و اطمینان از توزیع عادلانه لوازم انجام نشده است. به طور خاص، “ملی‌گرایی در مورد واکسن” نوع جدیدی از نابرابری جهانی را بین کشورهایی که قادر به واکسیناسیون جمعیت خود هستند و کشورهایی که چنین نیستند ایجاد می‌کند.
ناراحت‌کننده است که می‌بینیم بسیاری از افراد در درک یک واقعیت ساده در مورد این بیماری همه‌گیر موفق نیستند: تا زمانی که ویروس به هر کجا پراکنده می‌ شود، هیچ کشوری نمی‌تواند احساس امنیت واقعی کند. فرض کنید اسرائیل یا انگلیس موفق شوند ویروس را در مرزهای خود از بین ببرند، اما ویروس همچنان در میان صدها میلیون نفر در هند، برزیل یا آفریقای جنوبی در حال شیوع است. جهشی جدید در برخی از شهرهای دور افتاده برزیل ممکن است واکسن را بی‌اثر کند و منجر به موج جدیدی از همه‌گیری شود.
در شرایط اضطراری فعلی، تقاضای نوع‌دوستی احتمالاً منافع ملی را از بین نخواهد برد. در شرایط اضطراری فعلی، همکاری جهانی، یک “نوع دوستی” نیست اتفاقا ضرورتی است برای تامین منافع ملی.
یک مطالعه کلیدی که تأثیر اقدامات قرنطینه را نشان داد، به طور مشترک توسط محققان 9 موسسه انجام شد – یک موسسه در انگلستان، سه موسسه در چین و پنج موسسه در ایالات متحده. اما سیاستمداران هنوز نتوانسته‌اند یک اتحاد بین‌المللی علیه ویروس تشکیل دهند و در مورد یک برنامه جهانی به توافق برسند.
آنتی ویروس برای دنیا
بحث در مورد آنچه در سال 2020 اتفاق افتاد سال‌های زیادی بازتاب خواهد داشت. اما افراد از همه احزاب سیاسی باید حداقل در سه درس اصلی به توافق برسند.
اول، ما باید از زیرساخت‌های دیجیتال خود محافظت کنیم. این مورد در زمان همه‌گیری بیماری کرونا نجات‌دهنده ما بوده است، اما به زودی می‌تواند منشا فاجعه‌ای حتی بدتر شود.
دوم، هر کشور باید سرمایه‌گذاری بیشتری در سیستم بهداشت عمومی خود انجام دهد. این امر بدیهی به نظر می‌رسد، اما سیاستمداران و رای‌دهندگان برخی مواقع موفق می‌شوند که این مهمترین درس را نادیده بگیرند.
سوم، ما باید یک سیستم جهانی قدرتمند برای نظارت و جلوگیری از بیماری‌های همه‌گیر ایجاد کنیم. در جنگ قدیمی بین انسان و عوامل بیماری‌زا، امروز بدن هر انسانی خط مقدم این جنگ است.
اگر این خط در هر جای کره زمین توسط عوامل بیماری‌زا در نوردیده شود، همه ما را در معرض خطر قرار می‌دهد. حتی ثروتمندترین افراد در پیشرفته‌ترین کشورها به‌طور شخصی علاقمندند تا از فقیرترین افراد در کشورهای کم توسعه‌یافته محافظت کنند. چراکه اگر ویروس جدیدی از یک خفاش به یک انسان در دهکده‌ای فقیرنشین در برخی از جنگل‌های دور‌افتاده منتقل شود، طی چند روز آن ویروس می‌تواند در وال استریت منتشر شود.
ساختار چنین سیستم جهانی ضد طاعونی در حال حاضر در قالب سازمان بهداشت جهانی و چندین نهاد دیگر وجود دارد اما بودجه‌های حمایت‌کننده از این سیستم بسیار ناچیز است و تقریباً هیچ حمایتی از جانب سیاستمداران و سیاستگذاران دریافت نمی‌کند.
ما باید از این سیستم حمایت بیشتری کنیم تا کاملاً به هوی و هوس سیاستمداران خودپسند وابسته نباشد. همانطور که قبلاً اشاره شد، به اعتقاد من متخصصان وظیفه ندارند تا تصمیمات مهم سیاسی را اتخاذ کنند بلکه این وظیفه سیاستمداران است.
اما یک مرجع بهداشت جهانی مستقل می‌تواند بستر ایده‌آلی برای جمع‌آوری داده‌های پزشکی، نظارت بر خطرات احتمالی، افزایش هشدارها و هدایت تحقیق و توسعه باشد.
بسیاری از مردم می‌ترسند که کووید-19 آغاز موجی از بیماری‌های همه‌گیر جدید باشد. اما اگر دروس فوق اجرا شود، شوک کووید-19 ممکن است در واقع باعث شیوع کمتر بیماری‌های همه‌گیری از این دست باشند. نوع بشر نمی‌تواند از بروز عوامل بیماری‌زای جدید جلوگیری کند این یک روند طبیعی و تطوری است که میلیاردها سال در جریان بوده و در آینده نیز ادامه دارد. اما امروز بشر دانش و ابزار لازم را برای جلوگیری از تبدیل یک عامل بیماری‌زای جدید به یک پاندمی فراگیر دارد.
اگر کووید-19 با این وجود در سال 2021 به شیوع خود ادامه دهد و میلیون‌ها نفر را بکشد، یا اگر یک بیماری همه‌گیر مرگبارتر در سال 2030 به بشریت برخورد کند، این نه یک بلای طبیعی غیرقابل کنترل و نه مجازات و غضب الهی که شکست انسانی و- دقیق‌تر بگویم- یک شکست سیاسی برای بشر است.
مترجمان:*
سهراب آسا: مدیر امور بین‌الملل صندوق نوآوری و شکوفایی، کارشناس ارشد سیاستگذاری علم و فناوری دانشگاه شهید بهشتی
ندا خلیل زاده اسکویی: دانشجوی دکتری زبان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات

http://www.khozestan-online.ir/fa/News/259873/یووال-نوح-هراری--درس‌هایی-از-یک-سال-کووید--سیاست‌مداران-در-مقابل-کوید-شکست-خوردند؟
بستن   چاپ