بزرگنمايي:
پیام خوزستان -
دزفول کجاست؟
دزفول با قدمتی حدود 5000 سال، یکی از شهرهای استان
خوزستان در جنوب غربی ایران است که روی رودخانه دز واقع شده است و نام
دزفول برگرفته از پل دژ مانند آن است. مقبرههای تاریخی بسیار زیادی از 1250 سال قبل از میلاد مسیح تا حدود 600 سال بعد از آن در این منطقه وجود دارند. آثار باستانی بسیار زیادی از کشفیات این منطقه بهدست آمده که در موزههای شهر موجودند.
مساجد و مقبرههای بسیاری از قرنهای 15 تا 19 در این شهر وجود دارند.
دزفول اولین مرکز تجاری شمال
خوزستان است که با استان لرستان در ارتباط بوده است.
دزفول از نظر تولیدات کشاورزی ازجمله سبزیجات و صیفی جات مقام نخست را در ایران در دست دارد. همچنین کارخانجات و کارگاههای پنبه ریسی زیادی را در خود جای داده است و هم اکنون صنایع کوچک و متوسط زیادی در این شهر به تولید مشغولند.
دزفول در مسیر شاهراه ارتباطی تهران – اهواز واقع است.
چرا روز دزفول؟
اگر در برگههای تقویم امسال دقت کرده باشید حتماً دیدهاید که برای اولین بار در روز چهارم خرداد ماه نوشته شده: روز مقاومت و پایداری – روز دزفول.
شایسته است دلیل این کار کمی روشن شود.
گفته میشود: در سال 1366 هیأت محترم دولت تصمیم میگیرد که یکی از شهرهایی را که به طور مستقیم با جنگ در ارتباط بوده بهعنوان شهر نمونه انتخاب کند.
به این ترتیب در چهارم خرداد 1366 از سوی وزیر کشور وقت با اهدای لوح زرین به مردم دزفول، این شهرستان بهعنوان پایتخت مقاومت ایران در دفاع مقدس نام گرفت.
چرا
دزفول پایتخت مقاومت شد؟
در اینکه همه ملت ایران مقاوم هستند و جنگ را اداره کردند و دزفولیها طی سالهای جنگ تحمیلی و در زیر موشکبارانهای شدید عراق، شهر را ترک نکردند و طی 2700روز مقاومت 2600 شهید تقدیم انقلاب و اسلام کردند. مردمی که زخم 176 موشک 6، 9 و 12 متری را هنوز به یادگار میکشند، که گاه در کوچههای 3 متری فرو مینشست. همچنین بیش از 2500گلوله توپ و 300راکت هواپیما بر سر مردم بیدفاع این شهر فرود آمد. اما نمونه شدن
دزفول دلایل دیگری هم داشت از جمله:
1- عدم تخلیه شهر:
موشکبارانها در طول جنگ تحمیلی از سوی عراق هرچند بسیار سخت بود اما باعث نشد تا مردم، شهر را تخلیه کرده و از رزمندگان پشتیبانی نکنند ولی مردم
دزفول نه تنها تسلیم نشدند بلکه مراسمی مانند راهپیمایی روز قدس را هم زیر موشکباران انجام میدادند.
2- توفیق در بازسازی حین جنگ:
معمولاً اینطور بود که هرگاه خانههای مردم در زیر حملات توپخانهای یا بمبارانهای هوایی یا موشکی ویران میشدند خودشان به بازسازی ویرانهها اقدام میکردند؛ به طوری که گاهی در کمتر از یک سال مشخص نبود که کدام محله ویران شده است.
3- پشتیبانی از رزمندگان اسلام:
مردم
دزفول پا به پای همه مردم کشور به هر نحو ممکن پشتیبان رزمندگان بودند. دزفولیها بواسطه نزدیکی با جبهههای نبرد بهطور مستمر کمک های مادی و معنوی خود را به جبهه اهدا میکردند. هم پذیرای رزمندگان سایر نقاط کشور بودند و هم در موقع عملیات در جبهههای نبرد، پذیرای مجروحان جنگ بودند.
4- تقدیم شهدای زیاد:
شهری که در دوران دفاع مقدس با بیش از 2600 شهید و تحمل مصایب این دوران توانست سربلند از آزمون مردانگی و غیرت و شهامت بیرون آید. بسیار مواقع اتفاق افتاده بود که برخی خانواده ها ، فرزندانشان در جبهه به شهادت میرسیدند و خودشان در شهر مورد هجوم موشک قرار داشتند.
5- داشتن بیشترین نیروی رزمی بویژه فرماندهان:
دزفول از معدود شهرهایی بود که دارای چندین گردان بسیجی بود که بیش از یک تیپ نیرو داشت؛ البته تیپی که به لشکر7 ولیعصر(عج) تبدیل شد. فرماندهان دزفولی (نظیر سردار رشید - رئوفی - زنده یاد سوداگر و...) هم در ردههای مختلف نظامی جنگ حضور مؤثر و چشمگیری داشتند.
نامهای
دزفول در زمان جنگ تحمیلی
«شهر بی در و پیکر» چون بیحساب وکتاب مورد بمباران و موشکباران قرار میگرفت. «شهر هزار موشک»؛ این اسم نشان از تعداد زیاد موشکهایی بود که به این شهر اصابت میکرد. «بلد الصواریخ یا شهر موشکها»، «شهر مقاومت»، «پایتخت مقاومت» و «الف دزفول» این آخری نشأت گرفته از سخنان گوینده رادیو عراق بود که هرگاه اسامی شهرها را برای بمباران میخواند بکار میبرد. در واقع سر لیست همه بمبارانها بود؛ حتی شایع شده بود هرگاه میگهای عراقی قصد بمباران جایی را داشتند اما موفق نمیشدند بهخاطر اینکه بمبهای خود را به کشورشان برنگردانند آنها را بر سر مردم بیدفاع
دزفول خالی میکردند.
خلاصه اینکه این اسامی و شاید اسامی دیگر، معمولاً بهعنوان کنایه بر زبان عامه مردم جاری میشدند.
سخن امام خمینی(ره):
رشادتها و ازخودگذشتگیهای مردم غیور
دزفول و همچنین اهدای شهدای فراوان این شهر موجب شد تا امام خمینی(ره) در مورد این شهر فرمودند: «شما دزفولیها امتحان دادید و سربلند از آن بیرون آمدید.»
اولین موشک:
بمباران هوایی از همان روزهای اول جنگ آغاز شد و مردم چون تا آن لحظه چیزی ندیده بودند بهجای پناه آوردن به زیر زمین و جای امن به پشت بام میرفتند تا محل اصابت بمبها را ببینند. اولین موشک در 19 مهر ماه 1359 ساعت 22 و 10 دقیقه به
دزفول اصابت کرد. در آن شب عده اى از بسیجیان
دزفول در حیاط مسجد استراحت مى کردند. اکثر مردم
دزفول نمى دانستند که موشک یعنى چه؛ آنها بمباران هوایى و توپهاى دوربرد دشمن را تجربه کرده بودند اما نمى دانستند انفجار موشک چگونه است. یادم میآید در همان روزهای موشکباران سفری به تهران داشتم در راه کسی پرسید: صدای موشک مثل صدای چیست؟ هر چه فکر کردم نتوانستم مثل و مانندی برای آن پیدا کنم به ناچار گفتم: صدای موشک مثل صدای... موشک است!!!
یک روز یکی از دوستان همشهری برای کسی تعریف میکرد: اوایل جنگ خمپاره که زدند ناشکری کردیم، شد گلوله توپ. قدر توپها را ندانستیم، شد موشک سه متری، از سه متری هم به شش متر و از آن هم به 9 متری و دوازده متری. حالا باید برویم خدا را شکر کنیم که موشکهای پانزده و بیست متری نرسیده!
حرف آخر:
1- سالهاست چهارم خرداد در سایه سوم خرداد (سالروز آزادسازی خرمشهر) قرار دارد و همیشه تحتالشعاع آن قرار گرفته است اما این اهمیت بالایی ندارد چرا که روز فتح
خرمشهر آنقدر روز بزرگی است که هر سال باید بهتر از سال قبل آن برگزار شود اما نباید فراموش کرد که مقاومت مردم
دزفول یکی از عوامل فتح
خرمشهر بود. در واقع اینها جدای از هم نیستند و به قولی باید گفت: مقاومت در
دزفول پیروزی در خرمشهر!
با این حال جا دارد که مسئولان فرهنگی؛ گوشه چشمی هم به
دزفول بهعنوان پایتخت مقاومت ایران داشته باشند.
2- سوم و چهارم خردادها میآیند و میگذرند اما برای مردم
خوزستان خصوصاً دو شهر
خرمشهر و
دزفول آب از آب تکان نمیخورد. اینکه روزی بهنام شهری در تقویمها نوشته میشود به خودی خود خوب و یادآور واقعهای تاریخی است و اینکه برنامههایی در صداوسیما اجرا شود و مراسمی برای مردم در این شهرها اجرا شود امری عادی است اما سؤال اینجاست که بعد از آن چه؟ اینکه دل مردمی خوش باشد که در یک روز از سال نامی از رشادت و مردانگی آنها برده میشود کافی است؟
همانگونه که مردم
دزفول در طول دوران جنگ همچون رزمندهای بیادعا؛ شهید داد و استقامت کرد، وظیفهای بود که بخوبی انجام شد. حال دولتمردان ما باید همت کنند و قدرشناسی خود را با طرحهایی برای سازندگی از این مردم نستوه نشان بدهند. پل قدیم
دزفول هر روز فرسودهتر میشود، بازار قدیم
دزفول رو به ویرانی است، مرمت سبزقبای
دزفول تمام نشده؛ نداشتن روگذرها و زیر گذرهای کافی عامل ترافیک در این شهر شده، موزه دفاع مقدس تا موزه شدن راههای طولانی دارد. خانهها و کوچههای قدیمی شهر که نماد
دزفول عزیزند؛ هر روز فرو میریزند و ... شاید حداقل کاری که برای این مردم شریف و مقاوم و البته رنج دیده میتوان انجام داد، این باشد که به وعدهها و قولهایی که به آنها داده شده است عمل شود. همین!
برش
در تقویم رسمی کشور 4 خرداد، به عنوان «روز مقاومت و پایداری - روز دزفول» نامگذاری شده است. بلد الصواریخ یا شهر موشکها عنوانی بود که عراقیها، به شهر مقاوم و شهید پرور
دزفول داده بودند.
دزفول که به عنوان شهر نمونه در جنگ تحمیلی و مظهر مقاومت مردم در مقابل حملات موشکی عراق نام گرفته بود در چهارم خرداد سال 1366 از طرف دولت وقت کشورمان مفتخر به دریافت لوح زرینی شد که توسط نماینده دولت و تعدادی از مسئولان دیگر، در میدان فتح المبین نصب شد.
مردم
دزفول در طول هشت سال دفاع مقدس با همه توان در برابر دشمنان قهرمانانه ایستادند و با وجودی که بیشترین موشکها بر پیکره این شهر وارد شد اما در حین جنگ، مردم بخشهای تخریب شده شهر را همزمان بازسازی میکردند. با این همه بخشهای گستردهای از بافت تاریخی
دزفول آسیب دید و بیش از 2600 شهید در راه خدا و انقلاب اسلامی و کشور عزیزمان تقدیم کردند و بهدلیل همین مقاومتهای بینظیر به عنوان شهر نمونه مقاومت و پایداری و پایتخت مقاومت ایران عزیز نام گرفت و روز چهارم خرداد هم در تقویمهای سالانه، به نام «روز دزفول» ثبت شد.
دزفول در طول جنگ تحمیلی 172 بار مورد اصابت انواع موشکهای 3 و 6 و 9 متری اسکاد B ساخت اتحاد جماهیر شوروی 2500 بار گلوله توپ و 300 بار مورد حملات هواپیماهای دشمن قرار گرفت ؛ در این حملات بیش از 19000 واحد تجاری و مسکونی تخریب شد و جمعاً 2600 شهید و عده زیادی مجروح و در جبههها هم با جوانان خط شکن خود حضور فعال داشت و به رغم تمام این خسارتها و فشارها و تقدیم شهید و جانباز و آزاده همچنان استوار به مقاومت خود ادامه داد و خواست و اراده رژیم بعث عراق را در خالی کردن شهر توسط مردم، یا جبههها توسط جوانان به شکست کشاند و با مقاومت خود به عنوان دژی مستحکم و تکیه گاهی مورد اعتماد برای رزمندگان اسلام عمل کرد و نمونهای از مقاومت را هم برای کل جهان به نمایش گذاشت و تحسین همگان را برانگیخت.