پیام خوزستان
تابستان فصل سرد گردشگری خوزستان!
دوشنبه 25 تیر 1397 - 11:29:02 AM
ایسنا
پیام خوزستان - هر ساله در سراسر جهان، با شروع تابستان حجم وسیعی از فعالیت‌های گردشگری همواره در خطوط ساحلی انجام می‌شود که جذابیت این شکل از گردشگری سالیان متوالی است برنامه‌ریزان محلی و گردشگری را به فکر واداشته تا در جهت رونق و بازگشایی این نوع گردشگری گام بردارند اما در این میان خوزستان با وجود منابع گسترده از جمله رودخانه‌ها و خطوط ساحلی وسیع از این روند به دور بوده است.
  یکی از فصول مهم در برنامه‌ریزی گردشگری فصل تابستان به شمار می‌آید. به همین منظور مسافران زیادی در طول سال تعطیلات تابستانی خود را در سواحل می‌گذرانند. بنابراین آب و هوا به عنوان یکی از مهم‌ترین شاخص‌های گردشگری سبب می‌شود تا گردشگران مقاصد خود را به طور عمده بر اساس این شاخص انتخاب کنند. از این رو، انتظار می‌رود خوزستان نیز به دلیل قرار گرفتن در اقلیم گرم و خشک و با داشتن منابع قابل قبول ساحلی در فصل تابستان مقصد خوبی برای گردشگران علاقه‌مند به تفریحات آبی باشد اما امروز با از بین رفتن بسیاری از این ظرفیت‌ها و با نابودی منابع ارزشمند آبی و خاکی از جمله بستر و ساحل رودخانه کارون در شهر اهواز شاهد این هستیم که از این سهم در تابستان چیزی عاید خوزستان نمی‌شود. بنابراین گردشگری ساحلی که مهم‌ترین بخش صنعت گردشگری و یکی از درآمدزاترین بخش‌ها در دیگر کشورها محسوب می‌شود در خوزستان صنعتی فراموش شده محسوب می‌شود که از سال‌ها پیش به گل نشسته است.
رودهای ما زیبا نیستند

آرش نورآقایی، راهنمای گردشگری، در این باره می‌گوید: برای این که گردشگری ساحلی در خوزستان توسعه پیدا کند باید ابتدا نمای شهرها را درست کنیم چراکه هر ساله اهالی خوزستان برای تفریح به خارج از شهر و استان خود می‌روند و در واقع از شهر فرار می‌کنند.
وی می‌افزید: در شهرهای اروپایی و دیگر شهرهایی که رودخانه از آن‌ها عبور می‌کند برای مثال رودخانه راین و دیگر رودخانه‌ها آن چیزی که اتفاق می‌افتد این است که مردم رودخانه را به خشکی ترجیح می‌‌دهند و مجموعه‌ای از مراسم را همچون اجرای موسیقی و رقص‌های سنتی مخصوص به خودشان را در آن جا اجرا می‌کنند. بنابراین نتیجه رفتن به کنار رودخانه‌ها درآمدزایی و ایجاد تورهای رودخانه‌ای است.
نورآقایی با بیان این که در خوزستان تعریفی برای تورهای رودخانه‌ای نداریم توضیح می‌دهد: نه تنها آب‌های استراتژیک خود از جمله آب رودخانه کارون را در این سال‌ها به باد داده‌ایم بلکه هیج بستر مناسبی را برای این گونه تفریحات فراهم نکرده‌ایم.
او خاطرنشان می‌کند: بنا بر اصول جاذبه‌های گردشگری باید زمانی که در رودخانه هستیم شهر را از منظر رودخانه ببینیم و چون شهرهای ما زیبا نیستند بنابراین رودخانه‌های ما هم زیبا نیستند. با این وجود رودخانه کارون می‌توانست محرکی برای توسعه اهواز به عنوان مقصدی مهم برای گردشگران داخلی و خارجی باشد.
کنار سایت‌های جهانی جای خواب نیست

کمبود اقامتگاه مناسب، نبود سایه‌بان در محل تردد گردشگران و نبود وسایل نقلیه استاندارد گردشگری از جمله مسایلی هستند که سایت‌های مهم گردشگری خوزستان را به طور جدی با مشکل مواجه کرده است به گونه‌ای که در کنار سایت‌های جهانی خوزستان هتل مناسبی پیدا نمی‌شود که گردشگر شب را با آسودگی در آن سر کند. این در حالی است که گردشگران علاوه بر بهره بردن از جاذبه‌های منطقه مورد نظر به امکاناتی همچون سایبان، محیط زیبای اطراف آن و امکانات تفریحی و بهداشتی نیز نیازمند هستند.
محمدابراهیم ابراهیمی، فعال گردشگری و تورگردان، با لحنی اعتراضآمیز نسبت به این موضوع اظهار می‌کند: چهار سال پیش زمانی که تعداد تقاضای خارجی‌ها برای سفر به ایران زیاد شد و تورگردان‌ها نسبت به کمبود هتل در کشور شاکی شدند و خواستند در سیاست‌های زیرساخت‌سازی کشور تغییری ایجاد شود مسوولان گردشگری پیشنهاد کردند که مقاصد سفر گردشگران خارجی در ایران متنوع‌تر شود. برای مثال رییس جامعه هتلداران ایران پیشنهاد کرد گردشگران خارجی را به استان‌های کم‌مسافر مانند خوزستان ببرند چراکه هتل‌های شهری مانند اهواز خالی از مسافرند.
وی ادامه می‌دهد: بعد از آن برخی از آژانس‌داران ایرانی به بردن مسافر به شهرهای پیشنهادی مثل اهواز آن هم در دمای نزدیک 60 درجه اقدام کردند ولی باز هم با مشکل کمبود اقامتگاه مناسب مواجه شدند. یعنی مکانی که در آن گردشگر از امکاناتی متناسب با شاخص‌ها و استانداردهای حداقلی هتل بهره‌مند شود وجود نداشت و جالب این که ضعف خدمات هتلداری در استانی نمود دارد که به‌ جز هویت تاریخی‌اش مرکز استخراج نفت در ایران به شمار می‌آید. بنابراین می‌توان گفت که وضعیت هتل‌ها و مراکز اقامتی در شهر اهواز واقعا تعریف‌ کردنی نیست.
ابراهیمی سپس با اشاره به کمبود هتل در شهرهایی که سایت‌های جهانی دارند مانند شوش و شوشتر اظهار می‌کند: ما در بهترین حالت مسافران‌مان را تنها در اهواز می‌توانیم اسکان دهیم چراکه در شهرهایی که مقصد گردشگران‌اند، مثل شوش و شوشتر، اصلا هتل مناسبی پیدا نمی‌شود و ما برای اقامت گردشگران گاهی باید از مجتمع‌های اقامتی سازمان‌های دولتی، دانشگاه‌ها یا شرکت‌های نفت و نیشکر کمک بگیریم.
او می‌افزاید: علاوه بر این که در شهرهایی که سایت‌های تاریخی دارند اقامتگاه مناسب پیدا نمی‌شود و گردشگر مجبور است هر بار مسافتی طولانی را برای دیدن آثار تاریخی طی کند در کنار این سایت‌ها به ویژه آن‌هایی که در فهرست یونسکو ثبت شده‌اند هیچ گونه امکانات رفاهی حتی در حد سایه‌بان، صندلی و یا سرویس بهداشتی پیدا نمی‌شود که این واقعا جای تأسف دارد.
این تورگردان تصریح می‌کند: اگر مسوولان واقعا می‌خواهند با گردشگری درآمدی حاصل کنند باید به زیرساخت‌ها اهمیت بدهند تا برای مثال اگر یک گردشگر قصد سفر به خوزستان داشت در شهرهای مختلف خوزستان شرایط برای اقامت آنها فراهم باشد.
توریست علاوه بر امنیت، آزادی نیز می‌خواهد

هگل، آخرین فیلسوف صاحب مکتب تاریخ فلسفهٔ غرب، معتقد بود آزادی جوهر حیات است هم چنان که کشش جوهر آب است. بنابراین می‌توان برای آزادی دو شاخص مهم در نظر گرفت؛ یکی فقدان مانع که این شاخص در تعریف لغوی آزادی نیز نهفته است و دیگری امکان بروز و انجام خواست مورد نظر. با رجوع به این تعاریف در می‌یابیم که گردشگران نیز مانند هر انسان آزاد دیگری توقع دارند هنگام سفر به مقصد گردشگری خود بسیاری از شاخص‌های آزادی از جمله آزادی پوشش، مذهب، بیان، اندیشه، اجتماع و... برای آنها فراهم شود. فراهم آوردن چنین شاخص‌هایی با به وجود آوردن حس اعتماد و در پی آن تحقق رفاه برای گردشگران، توسعه پایدار و سبد ثابت گردشگری را برای مقاصد توریستی رقم می‌زند.
در همین حال، معاون گردشگری کشور سال گذشته در خصوص تبلیغات ایران در رسانه‌های فرامرزی گفت: تبلیغات ایران در رسانه‌های فرامرزی خیلی ضعیف است آن‌ چنان که ایران برای جذب هر گردشگر خارجی شاید 20 سنت هم خرج نکند. یعنی مبلغی کمتر از یک هزار تومان. برای همین هم اطلاعاتی که از ایران مخابره می‌شود بیشتر توسط رسانه‌های خارجی با رنگ‌مایه‌ سیاسی است که هیچ ارتباطی با زیبایی‌های فرهنگی و تاریخی این سرزمین ندارد.
امیلیو ازولینی، گردشگری که سال‌ گذشته را در ایران سپری کرد، نیز به ایسنا می‌گوید: مساله امنیت همیشه فاکتور مهمی در انتخاب یک مقصد بوده است. من تا آخرین لحظه اخبار بدی از ایران می‌شنیدم. چند روز قبل از خریدن تور ایران خبری از حمله تروریستی به پارلمان تهران را از تلویزیون ایتالیا شنیدم. خیلی نگران شدم. البته بیشتر که فکر کردم به این نتیجه رسیدم این روزها ناامنی در همه جا وجود دارد حتی در دل اروپا و یا کشوری مثل بلژیک که مَقر اتحادیه اروپا است. برای همین سعی کردم به این اخبار خیلی توجه نکنم و به ایران بیاییم. وقتی به تهران رسیدم همه‌ نگرانی‌هایم برطرف شد و این پیام را به خانواده‌ام منتقل کردم که آن‌ها هم آسوده خاطر باشند.
الیزابتا جیوردنینی، گردشگر ایتالیایی، که سال گذشته برای صعود به قله‌ دماوند به کشورمان آمده بود وضعیت امنیت در ایران را پیش از سفر چالش مهمی برشمرد نه حجاب را.
او به ایسنا می‌گوید: وقتی تصمیم گرفتم به ایران بیایم همه اطرافیانم ترسیده بودند. آن‌ها من را منع نمی‌کردند اما از این انتخاب در چنین شرایطی تعجب کرده بودند و مدام سوال می‌کردند مطمئنی می‌خواهی به ایران بروی؟ البته که در درون نگرانی‌هایی داشتم ولی به دیگران خیلی مطمئن جواب مثبت می‌دادم. واقعیت این بود که اطلاعات یا تصویر شفافی از ایران نداشتم و واقعا نمی‌دانستم چه قدر این کشور می‌تواند امن باشد به خصوص آن ‌که به تازگی به پارلمان آن حمله تروریستی شده بود. البته خودم را دلداری می‌دادم که قرار است ما به کوهستان برویم و در شهر نیستیم که ناامنی ما را نگران کند!
الیزابتا ادامه می‌دهد: وقتی به تهران رسیدم در اولین برخورد با شهر و مردم همه نگرانی‌ها را فراموش کردم و به هیچ وجه احساس ناامنی نداشتم.
این گردشگر ایتالیایی به دغدغه‌ دیگرش که به نوع پوشش در ایران مربوط می‌شد اشاره می‌کند و می‌گوید: به عنوان یک زن تصویر واضحی از نوع پوششی که باید در ایران داشته باشم نداشتم. نمی‌دانستم چه لباسی برای ایران مناسب است. باید بدانید در خارج از ایران تصویر واضحی از نوع پوشش زنان ایرانی وجود ندارد و فکر می‌کنم پوشش زنان عرب با ایرانی‌ها اشتباه گرفته می‌شود.
وی خاطرنشان می‌کند: حجاب گاهی به اندازه امنیت و ویزا برای گردشگران دغدغه ذهنی درست می‌کند. حتی مردها این سوال را از آژانس‌ها، راهنماها و دوستان ایرانی‌شان می‌پرسند که چه باید بپوشیم؟
از محرومیت ساکنان بومی خوزستان تا امید به رونق گردشگری

مردم خوزستان سال‌ها است که‌ با پا گذاشتن به فصل تابستان، زندگی در شرایط سخت را تمرین می‌کنند. برای مثال در گذشته با شروع فصل گرم در زمانی که کمتر خانه‌ای سیستم سرمایشی گازی داشت و یا در زمان جنگ که شب‌ هنگام برق خانه‌ها می‌رفت کم‌کم خانواده‌ها رختخواب‌هایشان را به پشت بام می‌بردند و شب را آن جا سپری می‌کردند و یا در بعضی شهرها برای در امان ماندن از تیغ آفتاب، ظهر را در زیرزمین‌هایی به نام "شوادان" سپری می‌کردند. بی‌شک این نشان می‌دهد که آنها آموزه‌های پیشینیان خود را به خوبی فراگرفته‌اند. اکنون با گذشت سال‌ها از آن خاطرات گویا سایه سیاهی دوباره آسمان خوزستان را در هم نوردیده و آن چیزی جز کم آبی، قطعی برق و شوری آب نیست. با وجود این شرایط زندگی بیش از پیش برای ساکنان این خطه سخت خواهد شد؛ شرایطی که هر موجود زنده‌ای را به کوچ وا‌می‌دارد. بی‌شک فستیوال معضلات فرهنگی، رفاهی و اجتماعی در خوزستان رفته‌رفته از جاذبه‌های این استان می‌کاهد تا جایی که هیچ جاذبه‌ای حتی برای میزبانان خود نداشته باشد. وجود این روند تکراری و جانکاه روزی گردشگران را وادار می‌کند تا برای سفر به خوزستان اراده‌ای آهنین طلب کنند و این شروعی برای پایان قلب تپنده اقتصاد ایران خواهد بود.
شاید با خود بگویید دیگر استان‌ها حتی بدون داشتن منابع عظیم نفتی چه گونه در این سالیان شهرهای خود را به لحاظ اقتصادی، فرهنگی، رفاهی و اجتماعی رونق بخشیده‌اند؛ رونقی که ماحصل آن اشتغال‌زایی و کاهش فقر است. اما شاید سایه 38 سال جنگ بر سر خوزستان مانع از این شد که این سرزمین هم مانند سایر استان‌ها خود را به قطار توسعه و به‌روزرسانی زیرساخت‌ها حتی برای ابتدایی‌ترین نیازهایش برساند و بی‌شک برای همیشه این پرسش در ذهن هر خوزستانی تکرار خواهد شد که اگر هیچ گاه جنگی رخ نمی‌داد آیا باز هم فرصت توسعه شهرهایی که روزگاری حتی صدام حسین شب‌ها را با رویای پا گذاشتن به آنها به صبح می‌رساند از چنگ مردم خوزستان ربوده می‌شد؟ آیا باز هم مردم خوزستان ناامید از احقاق سهم خود از فروش نفت برای اجرای پروژه‌های خدمات اجتماعی و عمرانی و عام‌المنفعه امروز با طرح‌های انتقال آب به جنگ می‌رفتند؟
با همه این‌ها، باید از خود پرسید که راز مانایی و ایستادگی مردم خوزستان در چیست؟ به راستی این فولاد چگونه آب دیده شد؟
در پاسخ باید گفت شاید اگر خاک گیرای خوزستان ریشه وجود ساکنان این نقطه از ایران را به ‌هم گره نمی‌زد در همان سال‌های اولیه بعد از جنگ حتی اگر خانه‌های خراب، بازارهای متروک، هتل‌هایی که زخمی‌ها را در خود جای دادند و مدرسه‌ها، دانشگاه‌ها و شهر بازی‌هایی که سنگر دفاع از شهر شده بودند هم آنها را وادار به تَرک نمی‌کرد، داغِ تابستان می‌توانست بهانه خوبی برای فرار از آن همه خاطرات تلخی باشد که شهرها را به سردخانه‌ای بزرگ بدل کرده بود. اما هیچ گاه پای مردم خوزستان برای خداحافظی سست نشد و هنوز بعد از 38 سال صدای تپش قلب‌ها از آجرهای پر از ترکش مسجد جامع خرمشهر تا آسفالت گداخته خیابان‌های اهواز در ظهر بعد از بمباران به گوش می‌رسد. انگار که سال‌ها است در کوچه پس کوچه‌های این شهر، گمشده‌ای ما را صدا می‌زند!
 


http://www.khozestan-online.ir/fa/News/54871/تابستان-فصل-سرد-گردشگری-خوزستان!
بستن   چاپ