چاپ

پیام خوزستان - متن کامل خاطرات 71 تا 76آیت الله هاشمی رفسنجانی در زیر آمده است:
سال 1371
جمعى از طلاب شاغل در مرکز تبلیغات اسلامی کردستان آمدند. آقاى [محمدجواد] ابوالقاسمى گزارش کار داد و براى توسعه کار استمداد کرد. این مرکز بزرگ اسلامی در زمان جنگ، با کمک من براى کارهاى فرهنگى تأسیس شده است. در مورد سیاست تبلیغاتى در خصوص اهل‌سنت و اهل حق، نظرخواستند؛ توصیه به مدارا نمودم.
آقاى [شیخ ابوالفضل] خوانسارى، امام جمعه اراک و فرزندش، به عنوان بازدید من در سفر به اراک آمدند. گفت بنا دارد به قم برگردد و از عدم حمایت از ائمه‌جمعه گله کرد. از استاندار و فرماندار و شهردار شکایت کرد. احساس کرده که ممکن است پس از مسایل اراک عزل شود. خواست که من‌هم در سرپرستى بیمارستان و حوزه علمیه‌اش باشم. از برخورد تندش با مسئولان استان گله کردم و گفتم به حوادث خواهیم رسید و داورى مى‌کنیم.
دکتر [موسی] زرگر، وزیر اسبق بهدارى [در کابینه مهندس مهدی بازرگان] آمد. خواستار تحویل ساختمان آموزش و پرورش به بیمارستان سینا شد؛ ساختمانش فرسوده شده است. خیلى به این بیمارستان علاقه‌مند است. قرار شد از آنجا بازدید کنم.
آقاى [محمدرضا] نعمت‌زاده، [وزیر صنایع] آمد. گزارش وضع طرح‌هاى صنعتى و نیازهاى ارزى را داد و براى پرداخت ارز استمداد کرد. از بانک مرکزى به خاطر سخت‌گیری‌ها و تأخیرها در مورد فاینانس و ناهماهنگی پرداخت سهمیه‌ها گله کرد. به دکتر ولایتى، [وزیر امور خارجه] گفتم به خاطر محاکمه مسلمانان در تونس، سفر وزیر خارجه‌اش را که بناست فردا به تهران بیاید، به تأخیر بیاندازد.
عصر به خانه آمدم. خسته بودم. رعد و برق و کمى باران داشتیم. تیمسار [علی] شهبازى، [رییس ستاد مشترک ارتش]، تلفنى اطلاع داد که چند گرم مواد تسلیحاتی توسط یکى از وابستگان نظامى از خارج ارسال شده است؛ گفتم به ارزیابی‌ بدهد. با والده در منزل اخوى محمد، تلفنى صحبت کردم. شام خوردم. بچه‌ها در رفسنجان، به مراسم عزادارى رفته بودند.
سال 1372
در منزل بودم. به اندازه کافى بولتن و کار آورده بودم که تمام وقتم را پُر کرد. ظهر محسن و مهدى و خانواده‌ها بودند. محسن درباره طرح مصلاى تهران و خسارات وارده بر کارخانه آلومینیوم اراک به خاطر قطع برق و وضع فولاد آلیاژی یزد مطالبى داشت. تلفنى با عفت در لندن صحبت کردم؛ گفت امروز وقت آزمایش دارد.
احمدآقا [خمینی] آمد. درباره برنامه سفرم و کابینه آینده صحبت شد. تلاش داشت بداند که چه تعویضى در پیش است؛ چون هنوز تصمیم نگرفته‌ام، چیزى به دست نیاورد. صبحانه را با یاسر خوردیم، ولى شام تنها بودم.
سال 1373
در گزارش‌ها، مرگ آقاى کیم‌ایل سونگ، رهبر کُره شمالى و پیروزی شمالى‌ها در جنگ جنوب و شمال عدن در یمن و تشکیل اجلاس سران هفت کشور صنعتی جهان در ناپل ایتالیا، از حال رفتن [آقای مورایاما]، نخست‏ وزیر ژاپن سر میز شام، مشابه وضع بوش رییس‏ جمهور آمریکا در ضیافت شام ژاپن، مورد توجه است.
یاسر دیروز در مسابقه اسب‏ سوارى اول شده و جایزه دریافت کرده که جالب است. درمیان قهرمانان اسب‏ سوارى کشور، چنین پیروزى مهم است. از خانه به شرکت ملی صنایع الکترونیک دماوند در نارمک رفتم. مهندس مختارى، توضیحات مناسبی داد؛ ابتکارات ارزشمندى دارند. دو ساعت از بخش‌های مختلف بازدید کردم و مصاحبه‌اى انجام دادم. به نظرم خوب کار کرده‌اند.
به دفترم رفتم. آقاى [رضا] امراللهى، [رییس سازمان انرژی اتمی] آمد. براى کارهایش جهت ارز و ریال استمداد کرد و پیشنهاد ایجاد نوعى تشکیلات سیاسى داشت. خانم [شفیقه] رهیده آمد. از موفقیت کارخانه سُرنگ سازى [هلال‏ احمر] گفت و براى تأسیس کارخانه داروسازى و استفاده از بیوتکنولوژى براى ساخت مواد اولیه دارو، استمداد کرد. از مدیریت ساخت و توزیع دارو انتقاد داشت. برخلاف ادعاى مدیران پتروشیمى، از عدم‏تولید مواد ساخت سرنگ در پتروشیمى گفت. قرار شد پیگیرى کنم.
آقاى شیخ مهدى شمس‌الدین، [رییس مجلس اعلای شیعیان لبنان] آمد. از اوضاع لبنان، از لحاظ سیاسى و امنیتى و وضع شیعه ابراز رضایت کرد؛ اخیراً به جاى آقاى موسى صدر، رییس مجلس شده است. قبلاً نایب‏ رییس بود.
عصر شوراى عالى امنیت ملى جلسه داشت. درباره جزایر ابوموسى و دو تُنب و قتل کشیش‌ها و مسأله نجف‌آباد و مسایل دیگر مذاکره شد. یاسر گفت، چهار سکه‌اى که به عنوان جایزه گرفته، به مربی خود، آقاى رضایى داده است.
پیشنهاد داشتندکه انتخابات را دو سال تأخیر بیندازیم که با انتخابات مجلس با هـم انجـام شود که نپذیرفتم و نیز پیشنهاد دیگرى بود که اصلاً تصویب کنیم که نماینـدگى مـادام العمـر باشد که آن هم رد شد
سال 1374
در گزارش‌ها، بارندگی و سیل‌های بی‏ سابقه در چین مهم است که میلیاردها دلار خسارت و حدود صد میلیون آواره بر جا گذاشته و میلیون‌ها ساختمان ویران شده است و هنوز ادامه دارد. دور و بر آذربایجان غربی ما هم، تگرگ و سیل، در تابستان خرابی به بار آورده است.
آقای [گودرز] افتخارجهرمی، [سرپرست دفترخدمات‏ حقوقی ‏بین‌المللی ریاست‏ جمهوری] آمد. خبر داد پیشنهادی از طرف یکی از ثروتمندان- از بارون‌های انگلستان - رسیده که آنها اوراق قرضه‌ای از آلمان دارند که در زمان قبل از جنگ خریده‌اند و اکنون بیش از 27 میلیارد دلار ارزش دارد. حاضرند در اختیار ایران بگذارند که وصول کند؛ 60 درصد به خودشان بدهد و 40 درصد باقی را هم کالا و چیزهای دیگر، به صورت مدت‏دار بدهد. گویا به خاطر مالیات هنگفت، نمی‌توانند مسأله را در انگلستان علنی کنند. گفتم با هماهنگی وزارت اطلاعات و سفارتمان در آلمان، برای کشف واقعیت و اهداف آنها پیگیری کنند.
ستاد تنظیم بازار جلسه داشت. درباره ارزش فرش‌های صادراتی مذاکره شد که ناتمام ماند. صادرکنندگان فرش، مدعی‌اند قیمت واقعی فرش، کمتر از مبلغی است که فعلاً برای صادرات قیمت‌‏گذاری می‌شود.
عصر مهدی آمد. گزارش کامل‏تری از نتایج بازدید از روسیه در زمینه صنایع نفت و گاز داد. پیشنهاد دارد که برای خرید سکوهای دریایی و تجهیزات چاه‌های نفت، می‌توانیم ارزان‏تر از غرب، از روسیه استفاده کنیم.
در جلسه هیأت دولت، درباره آیین‌نامه‌های بیمه‌های همگانی و درمانی بحث شد. به آقای میرسلیم، [وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی]، تذکر دادم، کتابی که اخیراً چاپ شده و در آن به خلفای اهل سُنت‌ اهانت شده است، جمع‌آوری شود. وزارت اطلاعات، از سیستم جدید چاپ و صدور گذرنامه و تسهیلات کامپیوتری در مرزها برای کنترل، گزارش داد که خیلی کارها را آسان کرده است.
شب آیت‏ الله خامنه‌ای میهمان من بودند. درباره مذاکرات و قرارهایمان با ترکمنستان و مصاحبه‌های من و نامه‌‌هایمان به امام راحل مذاکره کردیم. [آقای علی‏ عزت‏ بگوویچ]، رییس‏ جمهور بوسنی و هرزگوین، تلفنی از خطر سقوط سربرنیتسا گفت و استمداد سیاسی کرد.
سال 1375
به نمایشگاه صنایع برق رفتیم. بازدید، دو ساعتى طول کشید؛ دویست غرفه بود. پیشرفت چشمگیرى دارند. آقای [بیژن نامدار] زنگنه [وزیر نیرو] و [میراحمد] سادات، [رییس مؤسسه استاندارد]، در مراسم گزارش دادند.
[محمود موحدیان و محمدمهدی سازگارا]، سفیران جدید در قطر و زلاندنو، براى خداحافظى و کسب نظر آمدند. آقاى [علیرضا] محجوب، [دبیرکل خانه کارگر] آمد و راجع به مجلس و جریان‌هاى سیاسى مطالبى داشت. آقاى میرزاده، [رییس سازمان برنامه و بودجه] و معاونان آمدند و گزارش کار دادند. من هم بر سیاست‌هاى برنامه و موارد مهم تأکید کردم.
عصر شوراى عالى مناطق آزاد جلسه داشت. محدوده منطقه آزاد قشم را تعیین کردیم و به چابهار اجازه دادیم که به سرپرست و اعضاى خانواده هم کارت خرید مواد اولیه بدهند. شب در دفترم ماندم؛ خوب نخوابیدم.
سال 1376
سعید [لاهوتی، همسر فاطی ]، خبر داد که دیشب باز هم فاطى دچار درد شده اسـت. عفـت به عیادت رفت. تا ساعت نُه ونـیم روى کلیـد قـرآن کـارکردم. سـپس بـه ورزشـگاه آزادى رفتم؛ کارگران، همایشى به منظور قدردانى از خدمات دولت من ترتیب داده بودند. مراسـم شکوهمندى در سالن دوازده هزار نفرى بود. آقایان [حسین] کمالى، [علیرضـا] محجـوب و [ابوالقاسم] سرحدى زاده، در وصف کارهاى انجام شده گفتند؛ به خصوص خـدماتى کـه بـه کارگران کرده ایم. کارگرى شعرى خواند و دو لوح زیبـا تقـدیم کردنـد. مـن هـم صـحبت داشتم، مفصلى درباره حقوق کارگران و کارهایى که بـراى احقـاق حقـوق آنهـا و ارتقـای شخصیت و زندگیشان شده اسـت؛ از قـانون کـار، آمـوزش، بیمـه، اصـلاح دسـتمزدها و کم کردن مالیات ها
به دفتـرم رفـتم. آقایـان [علـی ] مـشکینى، [محمـد] مـؤمن، [ابـراهیم] امینـى و [سیدحـسن] طاهرى [خرم‌آبادی، اعضای هیأت رییسه مجلس خبرگان رهبری] آمدند. جلسه هیأت رییسه مجلس خبرگان داشتیم. مقرر بود اجلاسى در تابستان در مشهد باشد که قرار شد به تـأخیر بیندازیم. از اینکه روحانیون ساختارشکن، در انتخابات خبرگان سال آینده فعال شـوند و در مجلس خبرگان باعث تضعیف رهبرى بشوند، اظهار نگرانى کردند .
پیشنهاد داشتندکه انتخابات را دو سال تأخیر بیندازیم که با انتخابات مجلس با هـم انجـام شود که نپذیرفتم و نیز پیشنهاد دیگرى بود که اصلاً تصویب کنیم که نماینـدگى مـادام العمـر باشد که آن هم رد شد. درباره انتخابات خبرگان بحث شد و نیز ساختن مرکـز خبرگـان در قم که از من کمک گرفته اند، ولى در جواز ساخت بنا با شهردارى و مـردم دچـار مـشکل شده اند. در قم موج مخالفت با تغییر منطقه سـالاریه و زنبیـل آبـاد پـیش آمـده اسـت. آقـاى طاهرى در مورد بنیاد پاکستان گزارش داد و آقاى مؤمن از مشکل گرانـى روز و چـاه هـای کشاورزى گفت.
عصر على اخوى زاده و مهدى آمدنـد. از احتمـال کـم شـدن بنـزین گفتنـد. گفـتم اجـازه واردات داده ایم که بعداً از فـرآورده هـاى پالایـشگاه بنـدرعباس پرداخـت شـود. در جلـسه هیأت دولت سه مصوبه داشتیم. مصاحبه رادیو تلویزیونى درباره سفر به خوزستان و لرسـتان داشتم.